سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

شیر بی‌یال و دم و اشکم!/علی رضا طبائی


پرسشی تکرارشونده که با وجود تکراری بودن، همواره در ذهن انسان می‌خلد و هر بار، پاسخی تازه دارد: به راستی چرا مجموعه‌های شعر، مخاطب ندارد و با اقبال جامعه، یا به دیگر شکل، با اقبال دوستداران فرهنگ و ادب، روبه‌رو نمی‌شود؟ پاسخ را در کدام گزینه باید پیدا کرد؟

الف: گرانی هزینه کاغذ و چاپ و صحافی، آن هم در روزگاری که جامعه از فقر اقتصادی رنج می‌برد؟

ب: ممیزی وسواس‌گونه بررسانی که اساس ممیزی خود را در حالتی افراط‌گونه، بر اساس سلیقه شخصی بنا می‌نهند؟

ج: تهی بودن مفهومی دفترهای چاپ شده‌ای که زیر نام «مجموعه شعر» به بازار نشر سپرده می‌شوند و علاوه بر خالی بودن از مفاهیم جامعه‌شمول، فاقد قواعد شعری و زیبایی‌های کلامی و هرگونه صور خیال هستند؟

د: رقابت رسانه‌های مجازی و وجود امکانات گونه‌گون و سهل‌الوصول اینترنتی قابل دسترس با هزینه اندک؟

با کمی تعمق می‌توان دریافت که گزینه «الف» و «د» پاسخ جامع و دلیل کافی یا به اصطلاح، «جامع‌الاطراف» نیست چراکه فروش مجموعه‌ها و دفترهای شعر شاعران دهه‌های ۴۰ و ۵۰ و استقبال چشمگیر اهالی کتاب از خرید این مجموعه‌ها، خط بطلانی  است بر این دو گزینه. چاپ‌های متعدد از بعضی مجموعه‌شعرهای شاعرانی چون امید، نادرپور، سپهری، فروغ فرخزاد، شاملو، نصرت رحمانی، و حتی سیمین بهبهانی و حمیدی شیرازی که گاهی در بازارهای غیررسمی و به صورت پنهان به فروش می‌رسند، آن هم در شرایطی که گفته آمد، گویای این واقعیت است که نه فقر اقتصادی و ضعف توان مالی دوستداران کتاب، و نه رقابت نابرابر رسانه‌های مجازی با شکل مکتوب و چاپی مجموعه‌های شعر، هیچ یک نتوانسته‌اند بر بازار فروش و تعداد مخاطبان، اثرگذار باشند. پس باید بر دو گزینه «ب» و «ج» انگشت نهاد و در مورد اثرگذاری این دو، تامل کرد.

به باور من حقیقت همین است: از یک سو آثاری زیر نام شعر، روانه بازار چاپ و نشر شده‌اند که نه جاذبه‌های شعر دلپذیر پارسی را دارند و نه در مخاطبان خود، حسی، اثری و شوری می‌انگیزند. خواننده اینگونه دفترها در پایان از خود می‌پرسد، خوب که چی؟... کلمات و واژه‌های به هم پیوسته‌ای که به شکل نردبانی، زیر هم چیده شده‌اند و هم فاقد مفهوم تازه و خلاقانه‌اند و هم خالی از جادوی وزن، و تهی از هر نوع زیبایی و صورت‌های خیال، به مخاطب خود چه می‌دهند؟ کدام پیام انسانی، کدام شور و حس عاطفی و کدام مفهوم متعالی را در خود نهفته دارند؟ تنها شعور و اندیشه مخاطب را به بازی گرفته‌اند و قطعه‌ای از عمر او را به یغما برده‌اند و او را فریفته‌اند.

از سوی دیگر، وجود دستگاه ممیزی، با بهره‌گیری از کسانی که بر اساس سلیقه و دریافت شخصی خود، انگشت پالایش و پرداخت بر بعضی کلمه‌ها، برخی مصراع‌ها و بیت‌ها، و یا پاره‏‌هایی از شعر می‌گذارند و آن اثر را به راستی «مثله» می‌کنند، عامل بسیار مهم دیگر است. – یاد مولوی و داستان شیر بی‌یال و دم و اشکم به خیر–

می‌توان گفت دلیل عدم اقبال اهالی کتاب به خرید مجموعه‌های شعر، ترکیبی از دو گزینه «ب» و «ج» است. یعنی آنچه زیر نام «مجموعه شعر» به بازار عرضه می‌گردد، یا از جنس شعر نیست، یا اگر هست، در مسیر گذر از هفت خوان ممیزی، مصداق همان شیر بی‌یال و دم و اشکم می‌شود.


 علیرضا طبایی ـ روزنامه آرمان شماره ۲۷۴۳

نظرات 2 + ارسال نظر
توکل دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 08:25

من معتقدم مردم ما کم خوان شده اند و کتاب در سبد خریدشان جائی ندارد.قبلا لااقل در هر خانه ای چند جلد کتاب رمان و شعر پیدا می شد اما امروز یا کتاب درسی است یا کتاب کامپیوتر

خیلی هم اگه با کلاس باشن کتاب یوگا و عرفان شرقی یا پائولو کولیو رو یدک می کشن

راثی پور چهارشنبه 1 مهر 1394 ساعت 19:21

سلام و عرض ادب

البته فرهنگ کتاب خوانی هم وجود ندارد.همیشه کتاب خوانها در صدا و سیمای ما به صورت افراد خل و دست و پا چلفتی نشان داده می شود و یک نوع لمپنیسم مدرن تبلیغ می شود
ملت ما ملتی شفاهی است که البته فراموشکار هم هست و هزینه های زیادی را نیز برای اشتباهات تاریخی خود پرداخت کرده است و از سوئی عزمی جدی برای گسترش کتاب خوانی وجود ندارد.
شما به غرفه های مطالعه رایگان اگر نگاهی بیندازید فقط شاعران حکومتی را تبلیغ و معرفی می کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد