سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

جوان و شعرهای بدون خط کش!/ همایون حسینیان


پس از پدیداری نیما یوشیج و هویت بخشی اش به شعر نو و شکست و افزایش وزن ها در شعر؛ نوآوری در مضامین جای خود را به  تغییر قالب ها داد. فروغ، اخوان، سهراب و شاعرانی از این دست بعدها به شعر نو قوام دادند و رفته رفته نگاه ها به وزن درونی شعر و آهنگ واژه ها  منعطف شد. شاملو پرچم دار این حرکت بود و شاید اگر شاعر قدرتمند و خلاقی چون حسین منزوی نبود، غزل و به طور کلی شعر کلاسیک دیگر حرفی برای گفتن نداشت. بسیاری از شاعران کشور با وجود نوپا بودن مدرنیته و تجربه ای کوتاه تصمیم به گذر از مدرنیته گرفتند و همین حرکت عجولانه باعث گسستی بزرگ بین مخاطبان و صاحبان اثر شد. حتی این شکاف بین شاعران کلاسیک و مدرن نیز مشاهده می شد. طبیعی بود که در دوران جنگ تحمیلی نیز بیشتر آثار در همین ژانر (جنگ) آفریده و تولید می شد و فرصت برای نقد و بررسی و تحقیق بسیار محدود بود.  


شاید در هیچ دوره از تاریخ ایران به اندازه ی عصر حاضر پیش نیامده باشد که این میزان از مردمانش ( به ویژه جوانان)  ادعای شاعر بودن را داشته باشند شاید عده ای این مساله را یک اتفاق میمون تلقی کنند ولی به نظر نگارنده این اتفاق ریشه در بیماری ادبیات کشور دارد نه برای این که شاعران زیاد شده اند بلکه به این دلیل که با کم رنگ بودن مراجع و ریفرنس های ادبی و ساختارشکنی های بی حساب و کتاب در شعر و نیز مطالعه ناچیز، هر کسی به خود اجازه داد که هر متنی را به نام شعر به خورد دوستان و جامعه اش بدهد

شوربختانه در دهه های اخیر حمایت دولتی از شاعران  جای خود را به اعمال نظر - آن هم نه بر اساس قانون بلکه بر طبق سلایق شخصی مدیران هر نهاد و اداره - داده است و نتیجه آن شده که بخش های گزینش شده ای از ادبیات معاصر،  برجسته شده و بخش های اعظمی از آن مغفول مانده است. نگاه سیاسی به آثار و صاحبان اثر و کنار گذاشته شدن محققین و متفکرین ادبی و استادان، به کنارگذاشتن خط کش های ادبی منجر شد ه و چاپ هر اثری با  نظارت سطحی - بدون توجه به میزان ادبی و علمی بودن آن- امکان پذیر گردید.

با نگاهی به آثار بیشمار ادبی در جهان می توان به راحتی دریافت که شعر امروز ایران در جایگاه واقعی خود قرار ندارد و بدون تعارف باید گفت که در جهان حرفی برای گفتن نداریم تنها  به این دلیل که مسیرمان درست و کامل طی نشد. نه توانستیم مدرنیته را به طور کامل در شعر پیاده  کنیم و نه مکاتب بعدی طی شده توسط غرب را به درستی شناختیم و اجرا کردیم. آن هم به این علت که کارمان بیشتر تقلید بود نه خلاقیتی که باید با تجربه به آن می رسیدیم.

نبود معیار درست و گسترش ارتباطات و ایجاد فضاهای مجازی باعث شد که بسیاری به ادبیات ( به نوعی) زیرزمینی و غیر رسمی روی بیاورند و مخاطبان خصوصا جوان جذب این کانالهای ارتباطی با نوشته ها و متن های عمدتا نا معتبر و غیر موثق شدند.

 در فضاهای مجازی، آثار مختلفی در سطوح مختلف نشر پیدا می کند که به علت عدم شناخت به پارامتر ها و معیارها، کار خوب از بد تمیز داده نمی شود.

 در ترانه و شعرهایی با زبان گفتار یا محاوره این گسیختگی بیشتر قابل مشاهده است و با ایجاد موسیقی زیر زمینی، هر نوع متنی اجرا شد که در بسیاری از آنها نه تنها شعریت وجود ندارد بلکه حتی نمی توان به عنوان نثر آنها را پذیرفت. متاسفانه این روند اشتباه باعث شده حتی بسیاری از ترانه سراهایی که صاحب نامی در این عرصه شده اند نیز خود را مقید به رعایت چارچوبهای زبانی ندانند. 

در همین مسیر شعر معترض به جای انتقاد تبدیل به فحاشی و زیرپاگذاشتن معیارهای اخلاقی جامعه شده و مستقیما اخلاقیات جامعه را هدف قرار داده است.

هم اکنون به دلایل اشاره شده؛ گروه بزرگی از مخاطبان به جمع متکلمان پیوسته و به بهانه ساختار شکنی بدون داشتن هرگونه مانیفست و تز، از هر چارچوبی خارج شده و نوشته هایی به نام شعر تولید کردند که گاه کوچکترین شعریتی در آن اتفاق نمی افتد. با گسترش این گونه متون بسیار متفاوت از یکدیگر نه تنها سلیقه مخاطب پایین کشیده شد بلکه تاثیری منفی نیز بر بسیاری از شاعران گذاشت و رفته رفته آنها نیز نیازی به رعایت بسیاری از موازین و قواعد و دستورات زبانی ندیدند و آثار خود را به بهانه های مختلف از جمله اختیارات شاعری یا ... منتشر کردند. 

در آخر اینکه برای برگشت به ادبیات قدرتمند و پایدار نمی توان انتظار معجزه داشت و نمی توان با تصحیح نظارت ها و اعمال سیاست های درست یک شبه سلیقه ی مخاطب را عوض کرد و شاعران را به مطالعه واداشت. راهی بس دراز و سخت در پیش رو داریم که اگر از همین امروز هم شروع کنیم بسیار دیر است.


روزنامه آرمان شماره2913- پنج شنبه 5 آذر

نظرات 1 + ارسال نظر
سحر خانم جمعه 25 دی 1394 ساعت 18:10 http://fars.fr.cr/

سلامی به شیرینی دلتون خیلی خوشحال شدم دوباره به وبتون اومدم
خیلی دوست دارم پیش منم بیاین مرسی از لطفتون
81685

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد