سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

هفت شعر کوتاه از دفتر " زمزمه هایی به وقت شستن آسمان"/محمد علی شاکری یکتا


***

1

**

صدای ریزش تیر آهن

در نیمه های شب.


رنگ از رخ درخت پریده ست.


2

**

سربازهای صفحه ی شطرنج

دلریسه می روند

وفتی که شاه می افتد

در زیر پای پیل.


3

**

می شود تشنه تر بود.

کوزه های سفالی

مهربانند.


4

**

صدای دیدنی این پرنده می خواهد

ترانه های زمین را به آسمان بدهد.


5

**

ستاره ای

به تماشای شهر خواب˚ زده

کناره های افق

ایستاده ،

می خندد.


کجاست چتر نگاهم؟

کمی قدم بزنم.

بوی نور می بارد.


6

**

از هاله ای که دور سرش بود

فهمیدیم

این حقه بازمعجزه اش را

با قتل عام جنگل و انسان

اثبات می کند.


7

**

گله در آغُل خویش

خواب می بیند

خواب یک مرتع سبز.


زوزه ی باد و صدای گرگان

لا به لای تن شب می لغزد.

نظرات 1 + ارسال نظر
فریبرز یکشنبه 2 اسفند 1394 ساعت 22:45

جناب شاکری
درود بر شما. عالی است، مخصوصا چتر نگاه. و همه و همه. باور کنید که یک روز غم انگیز را آغاز کرده بودم تا اواخر شب. درست در انتهای این شب دردناک بی حاصل با خواندن شعر شما چهره ام خندان و شاد شد. بیشتر بنویسید.

دستتون درد نکنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد