سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

در روزمرگی های این روزها دچار خودم هستم/محمد رضا راثی پور

 

 http://s7.picofile.com/file/8239674592/%D8%A7%DB%8C%D9%86_%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7.jpg

 

 

هرچند رویه معمول بنده حقیر که به عنوان هماهنگ کننده تارنمای ادبی سیولیشه انجام وظیفه می کنم  در هنگام ایجاد اختلاف نظرها اتخاذ نوعی بی طرفی و رفتاری مرضی الطرفین است تا از طرف کسانی که با هم اختلاف دارند متهم به جانب داری و یکسو نگری نشوم اما باید صادقانه عرض کنم که محافظه کاری بیش از حد هم نوعی فرار و شانه خالی از مسئولیت کردن است بویژه اگر موضوع شعر سه سطری و معارضه دوستانی باشد که بر سر نام گذاری این شعر سه سطری به تفاهم نرسیده اند.ما اگر بحث و نظری داشته باشیم باید بر روی شعریت و بضاعت ادبی شاعر باشد نه بر روی نام که صد البته مخاطب عادی شعر در وهله اول به معنی و مضمون شعر نگاه می کند نه نوع قالب و نامی که بر آن نهاده شده است.

 اما در مورد اختلاف نظرهایی که راجع به شعر سه سطری وجود دارد استنباط  بنده حقیر این است که هرگونه تلاش برای یکی کردن نام و مجبور کردن طرفین دعوا به پیروی از یک اسلوب واحد با توجه که دلائلی که هر کدام دارند راه به جایی نخواهد برد.اینکه فارغ از نامهای نو خسروانی و سه گانی بیائیم یک نام واحد روی این شعرها  بگذاریم درست مثل این است که در وسط دعوای کسانی که بر سر نامگذاری سبک هندی و سبک اصفهانی اختلاف دارند پیشنهاد کنیم که به جای این دو  بگوئیم  سبک کرمانی که رعایت حال هردو را کرده باشیم. در نهایت قضاوت اصلی با خوانندگان شعر خواهد بود که به قول استاد شجریان سخت گیر ترین و خبره ترین قاضیانند و درست ترین قضاوتها را خواهند کرد.

علی ایحال دوست شاعرم جناب محمد جلیل مظفری که از زمان انجام وظیفه در سیولیشه توفیق آشنائی با ایشان و برادر بزرگوارشان را داشته ام در مجموعه 70 شعر سه سطری سعی کرده است برای پرهیز از اختلاف نان شعرهایش را جان پاره بگذارد که از آنجا که هر شعر پاره ای از تن شاعر است و محصول کشف و شهود روح بیدار است قطعا نامی است مناسب اما از نظر رعایت حق تقدم و تلاشهای کسانی که در زمینه شعر سه سطری کار کرده اند نوعی تصرف محسوب می شود.

مقدمه خواندنی و همراه با نقد جناب سیستانی این مجموعه را خواندنی تر کرده است اما اگر  من جای پیام عزیز  بودم  بیشتر ترجیح می دادم صحبتی از اختلاف نظرهائی که با بعضی دارم به میان نیاورم چرا که همه خوانندگان در جریان مراوده های ما نیستند و اصولا مقدمه جای طرح چنین مسائلی نیست.

البته همه این 70 شعر  در یک سطح نیستند و بنا به مصداق

 

شعر اگر اعجاز باشد بی بلند و پست نیست

در ید بیضا همه انگشت ها یکدست نیست

نمونه های عالی، خوب و متوسط و گاه ضعیف هم دیده می شود که البته در شاعر بودن و قدرت شاعری جناب مظفری حرفی نیست و رگه هائی از شعر بلا استثنا در همه شعرها دیده می شود ولی اگر  کمی وسواس و سخت گیری بیشتری اعمال می شد  به نظر بنده نتیجه خیلی بهتر از الآن بود.

من چند شعر را بیشتر پسندیدم  می نویسم و البته اذعان دارم که اینها سلیقه من است:

 

به شحنه های نشابور می رسان تو پیام ( البته می توانست پیغام هم به جای تو پیام بنشیند و از شر توی زائد رها شد)

به شرق دور شبیخون زنم در این ایام

به قصد شیره ی تاک رباعی خیام

 

بندر از بغض من به گریه نشست

موج دریا چو دید اشک مرا

رفت و در لابلای ماسه شکست

 

حال این روزهای من اینست

خسته ام خسته از فراز و نشیب

لعنت هرچه آدمست به سیب!

 

زاغان رو سیاه

رخت عزا به قامت این باغ دوختند

بس جلوه ها به قمری خوشخوان فروختند

 

مانده تنها از تو نامی و نمی در چشم

آه ای آرامش همزاد با توفان

خانه ات ویران!

 

 

 

عده ای از صاحب نظران از اساس قائل به هیچ تقسیم بندی در مورد شعر کوتاه و بلند نیستند و مبنا را شعریت اثر می دانند و معتقدند این شاعرست که باید بر اساس مضمونی که می خواهد بیافریند کمیتی مناسب انتخاب کندو اصلا ارجحیت با تعداد سطرها نیست . بر عکس عده ای معتقدند همان طور که برای هرکدام از قالب های کلاسیک حدود و ثغور شاخصی وجود دارد چرا نباید در مورد شعر کوتاه وجود نداشته باشد  تا کسانی که در این ژانر طبع ازمائی می کنند الگوئی داشته باشند.ما در این مجال کوتاه نمی خواهیم در مورد حقانیت این نظریه ها صحبت کنیم اما نمونه کارهائی که به عنوان شعر کوتاه و سه سطری عرضه می شود مثل مجموعه شعر " این روزها دچار خودم هستم " ما را بر آن می دارد بی طرف نمانیم و نظر خود را بگوئیم.هرچند ممکن است این نظر ما موافق با دیدگاهای بعضی دوستان نباشد.

اگر تعریف شعر کوتاه را بطور خلاصه شعری بدانیم که در حد اکثر پنج سطر بتواند با کمترین کلمات و کمترین استفاده از ادات تشبیه و استعاره و  در نهایت بلاغت از عهده انتقال مضمونی براید خواهیم دید که خیلی از کارهائی که به عنوان شعر کوتاه عرضه می شود ویژگی شعر کوتاه را ندارند و اصلا خود همین التزام سه سطر  مشکلهائی برای شاعر در انتقال معنا می آفریند .هر چند قائل شدن قاعده و قانون برای شعرهای کوتاه باعث می شود که کارهائی که در این ژانر ارائه می شود چارچوبی داشته باشد اما تبعاتی هم دارد مثل همین گنجاندن یک مضمون بزرگتر از ظرفیت سه سطر که منجر به شعری این چنین می شود:

 

ای حضورت شعر و هر شعر حضورت فصل فصل ناب یک دیوان

حالیا بنشین و خود را در غزلهایم تماشا کن

همچو من دل را به سودای نجیب عشق دریا کن

 

قطعا  سراینده این شعر  نتوانسته است به فرم نهایی و  ایجازی که در مد نظرش بوده برسد .لب مطلب و ضربه نهائی در سطر دوم گفته شده و سطر سوم اضافی می نماید و توضیح در توضیح شاعر در سطر اول به خاطر عدم رضایت شاعر از افاده معنی بوده  .اگر یک ایجاز سخت گیرانه در این شعر انجام دهیم به این دو سطر می رسیم :

ای سراپا شعر

در غزلهایم حضورت را تماشا کن

چون بنا بیشتر معرفی این کتاب بود به همین بسنده می کنم چرا که خوانندگان کتاب خود فاضل و نکته دانند و  تمیز سره از ناسره بهتر توانند

برای شاعر ارجمند این مجموعه آرزوی موفقیت می کنم و خواندن اشعار زیبایش را به دوستان توصیه می کنم.

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
توکل چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 08:42

به نظرم در معرفی باید مزیتهای کتاب گفته شود نه عیب های کتاب
جناب راثی پور دکتر فولادی خودشان می تواننداز خودشان دفاع کنند
شما چرا این زحمت را می کشید!

راثی پور شنبه 1 اسفند 1394 ساعت 19:53

سلام و درود بر مظفری عزیز
اولا ممنون از سعه صدر شما
دوم اینکه هرچند ذکرش تکراری است اما با توجه به خاطری بدی که از نقد شعرهای دوستان دارم و سالها پیش با کمک جناب بیلویردی وبلاگ تخصصی نقد شعر بر پا کردیم و چه بر خوردها که ندیدیم همیشه سعی می کنم به نوعی از نقد طفره بروم اما چون با شناختی که از شما داشتم می دانستم که از انتقاد نمی رنجید این مطالب را عرض کردم.وگرنه بهترین اصلاح کننده شعر خود شاعر است و بعدها خودتان بهترین ویرایش ها را روی آن انجام خواهید داد.

اما در مورد جان پاره ها نظر بنده این بود که اصولا درگیر نام شدن بحثی حاشیه ایست که جز صدمه به جوهر شعر فایده ای ندارد به قول نیمای بزرگ آن که غربال در دست دارد از پس می آید

امید وارم با نیمائی را همچنان روشن نگاه داریم

سلام و عرض ادب جناب راثی پور عزیز
ضمن عرض تبریک جهت انتشار سی و نهمین شماره ی سیولیشه باید از شما که وقت گرانبهای خود را صرف معرفی مجموعه ی بنده کرده اید تشکر ویژه ای داشته باشم.

در مورد پسند هایتان و همچنین نقد سروده های متوسط و حتی بد این مجموعه باید عرض کنم که اتفاقن به هیچ عنوان سلیقه ای نیست و نشانگر نگاه تیز بین شما نسبت به شعر معاصر است .
چون اعتقاد بنده بر این است که به به و چه چه های بی مورد و از روی دوستی و نان به هم قرض دادن چه بسا سراینده ای را به ورطه ی نابودی بکشاند .

اما سخن اصلی من در مورد نام گذاری این ژانر شعری است . بنده نه در جایگاهی هستم که نام ژانر شعری را تعیین کنم و نه ادعایی برای این کار دارم . اگر بر روی جلد کتاب می بینید که این گونه نوشته شده است:
هفتاد جانپاره ، تنها و تنها به دلیل حس نوستالوژیکی که به وبلاگ شعر های سه سطری ام داشتم به این عمل اقدام کردم و اتفاقن شما هم به خوبی در این جا به ان اشاره کرده اید. و هر شاعر دیگری می تواند سروده هایش در هر قالبی را با این نام اسم ببرد چرا که معتقدم هر شعری پاره ای از تن یک شاعر است .
دلیل مستندم نیز که هنوز در شماره های پیشین این تارنمای وزین موجود است این است که چه از طرف شما و چه از جانب دوستان دیگر قرار شد تا رسیدن به یک جمع بندی اصولی این گونه از شعر های کوتاه را سه سطری بنامیم و اتفاقن شما هم از این ماجرا استقبال کردید.

با این حال باز هم عرض می کنم که بنده در جایگاهی نیستم که نامی برای قالبی از شعر فارسی تعیین کنم و هنوز هو بر همان عقیده استوارم که به خاطر نام بلند و زحمات بسیار جاودانیاد اخوان ثالث این شعر ها را با نام نوخسروانی بنامیم

با ارزوی توفیق روز افزون برای شما و ادامه ی حیات سیولیشه ی عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد