سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

مرثیه‌ای برای اتاقکِ خانهٔ کوچهٔ افشار /محسن صلاحی راد

ـ

http://s6.picofile.com/file/8239281218/%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86.jpg


درمانده بود و در خلئی تاریک

با حجمِ بی‌تفاوتِ دیوارهای قهقهه

                        [می‌خوانْد

و بسته‌ها که عینِ یکی چشم‌بند

انبوهِ خاطراتِ مرا سویِ آن نواحیِ

                        [بی‌بازگشت می‌بُرد



فریاد می‌زدم که من این‌جا بودم

این‌جا

عاشق شدم     بریدم

پیوستم و شکستم و خوابیدم

با هر چه دود و دایره  رقصیدم

خندیدم

و بیش از آن‌که مردم در خانه‌هایشان

                        [می‌گریند

این‌جا   گریستم



اما هوا نبود

و پنجره که واسطهٔ ما بود

و راهِ کوچکی که ببینیم

دیوار را نشانم می‌داد



نه، اتفاق‌ها

هرگز نایستادند

هرگز برای ما

دستی تکان ندادند

آن‌ها همیشه ناگاه

از اوج‌ها

از اوج‌ها به چاه    درافتادند



درمانده بود و در خلئی تاریک

در تنگنای خندهٔ دیوارهای نزدیک  نزدیک

فریاد می‌کشید ...

اما هوا نبود



اینک

جز با زبانِ بغض

جز با زبانِ آب

آبی که می‌چکد

بر گونه‌ها و بی‌تاب

آخر چه می‌شود گفت؟

آخر چه می‌شود ...





۲۹ بهمن ۱۳۹۴

کوچهٔ کلارا

نظرات 1 + ارسال نظر
س.س.طارمی چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 06:14

جناب صلاحی !
خسته نباشید. گرچه ساختن شعر زیبا خستگی خاطر را می زداید ولی زیستن لحظه هایی که شما در شعرتان سروده اید قطعا آسان نیست گرچه در این سالها جزء عادات زندگی خاورمیانه ای و ایرانی بوده است. عادت کرده ایم به پنجره هایی که رو به دیوار باز می شوند پنجره هایی که ماهیت ارتباطیشان را از دست داده اند. سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد