سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

رابطه سیاست و اقتصاد با ادبیات/محسن احمد وندی

بارها گفته ام و باز هم تکرار می کنم که سیاست و اقتصاد رابطه ی مستقیمی با ادبیات دارد. اوضاع آرام و روبه رشد اقتصاد و یک سیاست حساب شده که به افراد جامعه فرصت هم اندیشی می دهد زمینه ای مناسب برای رشد ادبیات فراهم می کند. زیربنا دانستن اقتصاد و سیاست شاید بن مایه ای مارکسیستی داشته باشد اما ما به وضوح تاثیر این عوامل را بر ادبیات معاصر بارها دیده ایم و اشاره به گوشه ای از آنها می تواند حرف مرا مستدل تر کند. از اواخر قاجار دوره ی شکوفایی ادبی ما آغاز می شود، با روی کار آمدن دیکتاتوری رضاخانی، ادبیات ما در یک سکوت شانزده ساله فرو می رود.نیما دم فرو می بندد.ادیبان مشروطه یکی یکی به باد فنا می روند و یا منزوی می شوند و در عاقبت شری جان می سپارند.هدایت هر چه می نویسد بوی اندوه و انزوا می دهد. با رفتن رضاخان و روی کار آمدن محمدرضای پهلوی جوان و ژست دموکراتیک وی، شعر نو با نیما و شاگردانش رشد می کند.هدایت "حاجی آقا" را می نویسد که سرشار از انگیزه های تغییر است؛ هدایتی که مایوس ترین نویسنده ی معاصر ماست. با خفقان های اواسط دوره ی پهلوی دوم، باز ادبیات ما به دام مالیخولیا و حدیث نفس و درونگرایی می افتد. در سال های پیش از انقلاب و دادن آزادی هایی اجباری از سوی محمدرضا پهلوی، دوباره داستان و شعر ما رو به رشد می نهد. انقلاب شور تازه ای در رگ ادبیات می دواند و خیلی ها از داستان نویسان و شاعران ما جمع گرا می شوند و پوسته ی انزوا و دورنگرایی بیمارگونه ی خود را می شکافند، برای نمونه می توان به هوشنگ گلشیری و اخوان اشاره کرد. هر چند این شور و شوق ها زود فرونشست.

از این برهه هم می گذرم و به سال های اخیر می پردازم. به عنوان کسی که داستان و به ویژه شعر ده سال اخیر ایران را از نزدیک رصد کرده ام، می گویم که ادبیات ما به ویژه در دوران دوم ریاست جمهوری دولت محمود احمدی نژاد در گرداب هولناک تکرار و درون گرایی و مالیخولیا گرفتار آمده بود اما در چند سال اخیر شعر سپید ما روند رو به رشدی از نظر کیفی -و در درجه ی بعد و کم اهمیت تر از نظر کمی-داشته است. البته داستان و رمان مدت زمان بیشتری برای باززایی لازم دارند و من به آینده ی این دو ژانر خوشبینم.این ها چیزی نیست جز آرامش نسبی اقتصادی و آزاداندیشی های بسیار محدود ایجاد شده در جامعه. امیدوارم که ما در سال های پیش رو، دوباره دچار گسست فرهنگی و در خودماندگی های بیمارگونه نشویم.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد