سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

شعر داروگ با شرحی کوتاه/محسن صلاحی راد



 


 


خشک آمد کشتگاهِ من

در جوارِ کشتِ همسایه

گرچه می‌گویند: «می‌گریند روی ساحلِ نزدیک

سوگواران در میانِ سوگواران»،

قاصدِ روزان ابری، داروگ، کی می‌رسد باران؟



بر بساطی که بساطی نیست

در درون کومهٔ تاریکِ من که ذرّه‌ای با آن نشاطی نیست

و جدارِ دنده‌های نی به دیوارِ اتاقم دارد از خشکیش می‌تِرْکد

ـــ چون دلِ یاران که در هجرانِ یاران ـــ

قاصدِ روزان ابری، داروگ، کی می‌رسد باران؟


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


این شعر آشکارا به دوره‌ای برمی‌گردد که خبرهایی از موفقیت‌های حزب کمونیسم، و همچنین خبرهایی درست خلاف آن، در ایران پیچیده و، با توجه به این‌که برادر نیما در شوروی به‌سر می‌برد و با او مدام مکاتبه دارد، نیما هر دو گونه اخبار را با تردید دنبال می‌کند ...


 شعر با گزارش اتفاقی شوم شروع می‌شود: «خشک آمد کشتگاه من»؛ اما شومی واقعه به همین‌جا ختم نمی‌شود و بعد از این سطر سطری می‌آید که به‌صورت ضمنی حاکی از این نکته است که این کشتگاه می‌توانست خشک نباشد، چراکه کشت همسایه سالم و باطراوت است. پس نالهٔ راوی از مقایسهٔ دو کشتگاه حاصل شده که در جوار هم‌اند و همسایه با هم، اما کشتگاه شاعر سیاه است و کشتگاه همسایه سپید.


در سطر بعدی جغرافیا وسعت می‌گیرد و از «کشتگاه» به «ساحلِ نزدیک» می‌رسد و باز هم قیاس را دامن می‌زند: قیاس ساحلی که شاعر در آن است با ساحلی دیگر که این بار گزارش شاعر با تردید، مانند خبری شایع، وجه سیاه را به آن نسبت می‌دهد و از گریه یاد می‌کند، بااین‌حال، با تجاهلی آشکار از داروگ (قورباغه)، که نوایش پیام‌آور باران است، می‌پرسد: «کی می‌رسد باران؟» در این‌جا شاعر با روایتی که از طریق تجاهل در مورد گریستن در ساحل نزدیک ارائه کرده انگار خواسته بگوید آن‌چه در ساحل نزدیک در حال وقوع است گریه نیست، بارانی است که طراوت و سرسبزی را به‌دنبال دارد. آن‌چه این تصویر را پذیرفتنی کرده قیاس ساده و محکمی است که شاعر در آغاز پرداخته: قیاسی که تمام ابعادش او را به این اعتراض فرامی‌خواند که چرا باید دو کشتگاه همسایه سرنوشت دوگانه‌ای داشته باشند؟ شاعر، با این شگرد، از دادن حکم قطعی و کلان در مورد وضعیت فعلیِ (زمان سرایش شعر) شوروی و ایران شانه خالی می‌کند و صرفاً ناله و آرزوی خود را فریاد می‌کشد که از نگرانی او برای سرنوشت ایران نشئت گرفته است.


در بند دوم، شاعر جای آن‌که به قیاس دو جغرافیا بپردازد، به توصیف مشکلات جغرافیای خود رو می‌آورد: بیان پارادوکسی «بر بساطی که بساطی نیست» و در سطرهای بعدی آوردن واژه‌ها و وصف‌های سیاهی مثل «کومه»، «تاریک» «بی‌نشاطی» و اضافه کردن همهٔ این توصیفات به منِ شاعر که راه را بر هر گونه امیدی به وضعیت حاضر می‌بندد و در سطر بعد تأکید بر خشکیدن و ترکیدن ویرانگر دیواره‌های نیین اتاقی که نماد ایران ا‌ست، ایرانی که دارد از فقر و فلاکت خراب می‌شود، و تشبیه این وضعیت به حالت دلی که در هجر یاران تکه‌تکه شود و ... و همه‌ی این توصیفات اکنون به شاعر حق می‌دهد که بار دیگر آرزوی خود را فریاد کند که: «کی می‌رسد باران؟»


 


نگاهی موسیقایی به این شعر نیما با تعریفی که دکتر شفیعی کدکنی از انواع موسیقی شعر به‌دست داده است:


موسیقی بیرونی: عروضی، فاعلاتن فاعلاتن ...


موسیقی کناری: «سوگواران» با «باران» در بند اول و «بساط» و «نشاط» و نیز «یاران» و «باران» در بند دوم


موسیقی درونی[۱]: سطر 1/ پراکندگی معنادار خ و ش و ک در «خشک» و «کشتگاه» /// س 3/ گ و ر ـَند در «گر» و «گویند» و «گریند»/// س 4/ تکرار «سوگواران» و تکرار ـان در سه واژه در سطر/// ...


موسیقی معنوی[۲]: در بند اول/ تناسب «ابر» و «باران» و «داروگ» و ترتیب منطقی[۳] در ارائه‌ی تصویر شاعر از دغدغه‌های دردآلودش در هر دو بند که با هوشمندی خواننده را با خود همراه می‌کند.


 


پی‌نوشت‌ها:


[۱] موسیقی درونی از تکرار آواهای قریب‌المخرج در واژه‌ها پدید می‌آید که در قالب ریتم و هارمونیِ محسوسی در طول سطرها پراکنده شده‌اند و نیز از جناس‌ها لفظی گوناگون و قافیه‌های درونی شعر مثل سجع.


[۲] منظور از موسیقی معنوی وجود ابهام‌های معنایی، واژه‌های هم‌خانواده و متناظر، متضادها، هم‌معنی‌ها، ایهام‌تناسب‌ها در بین تکواژها، و کلاً هر گونه پیوند معنایی در بین واژه‌ها و ترکیبات است که باعث شود این سطرها ار چند جهت و در چندین ساحت زبانی درهم تنیده شوند و پیش بروند.


[۳] در این‌جا منطق هنری مدنظر است که گونه‌ای سفسطه است و اساساً اغراقی است با پوشش منطق.



آذرماه ۱۳۹۱/ آخرین روزهای سربازی

نظرات 2 + ارسال نظر
محسن صلاحی راد سه‌شنبه 10 فروردین 1395 ساعت 04:40

سلام و سپاس.

توکل دوشنبه 9 فروردین 1395 ساعت 06:51

سلام۰خیلی استفاده کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد