گنجشک ماده،
آمد کنار پنجره: جیک جیک جیک
اینجا برای لانه چطور است؟
گنجشک نر،
پرهای گردنش را بم کرد
با اخم گفت:
انگار امن نیست
حس می کنم که گربه ی گستاخی
بر چارچوب پنجره چنگول می زده...
گنجشک ماده،
پرواز کرد و رفت
توی شکاف تیرچه ای زیر سقف ماه:
جیک جیییک، جیییییک، جیییییک
اینجا برای لانه چطور است؟
گنجشک نر،
خود را تکاند و بال به هم زد
و با غرور گفت:
خوب است و مطمئن
یک سال با زن جدا شده ام اینجا....
گنجشک ماده،
ناگاه پر کشید
از پارک ها و باغچه ها رد شد
از دره ها گذشت
رفت و نشست روی بوته ی ازگیلی
پرهای گردنش را
با ناز زیر کرد:
جیک جیک، زود باش
چوب ظریف
خاشاک نرم
و پنبه ی لطیف
......
گنجشک نر
مانند موش آب کشیده:
جیک جیک چشم!
ای یار!
منظور من فقط...
گنجشک ماده،
چتر دم معطر خود را وا کرد
جیک جیک بجنب
خاشاک و مو بیار
چیزی درست زیر گلویم
بی تاب است
و جیک می زند:
و جیک می زند:
و جیک می زند:
آمد بهار
یار!
بهار آمد.
۹۴/۱۲/۳
سلام استاد
تصویر سازی و مضمون شعرتان غافلگیر کننده بود