سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

چند واژه مغولی در رباعی مجد همگر/سید علی میر افضلی



دل، یاسه عشق تو نکو می‌داند

جان، یرلیغ سودای تو خوش می‌خواند

ییلچی رخت دلم به اولاغ گرفت

نویین لبت کجاست تا برهاند؟


مجد همگر شیرازی


کمترین اثری که حمله مغول بر فرهنگ ایران داشت، ورود مقداری واژه و اصطلاح مغولی به شعر فارسی سده‌های بعد از آن است. استفاده شاعران از اصطلاحات بیگانه، رویکرد تازه‌ای در شعر فارسی نیست. منوچهر دامغانی (متوفی 432 ق)، شیفته ادبیات و اساطیر عرب بود و بدین شیفتگی و تسلط، مباهات می‌کرد. بدیع الزمان فروزان‌فر، این ویژگی شعر منوچهری را چنین توضیح داده است: «منوچهری از ادبیات عرب به معنی جامع اطلاع کامل داشته و اشعار شعرای بزرگ آن ملت را از بر کرده، بر خیالات ایشان محیط بوده، می‌خواهد آنها را در فارسی بدون تصرّف و به همان حُسن که در عربی است، ادا کند. اسامی شعرای عرب و ابیات و ترجمه آنها و اوایل مطالع قصایدشان را در شعر آورده به حدّی که بعضی از قطعاتش، فهرست اسامی ایشان شده است». هم او، در باره انوری چنین قضاوتی دارد: «اشعار انوری، اغلب عربی الاسلوب و در حقیقت بدان ماند که مفردات فارسی را در قالب عربی ریخته باشند. و نیز بر جمله‌های عربی مشتمل است. و این‌گونه کارها که مایه از میان رفتن تعادل زبان و لغت می‌شود، اگرچه اساساً بد و مردود است، ولی شاعر ما گاهی این جُمَل را چنان به کار می‌برد که گویی عبارت پارسی و تازی را چون دو فلز مختلف با یکدیگر گداخته و در یک قالب ریخته، امتیاز ایشان را بُرده‌اند. چنان‌که گاهی، به جهت این تخلیط و اضطراب، جُمَل خارجی رونق و جمال سخن خود را از دست داده، خواننده را متنفر می‌سازد». 

این شیوه کار، اغلب جنبه اظهار فضل و به رخ کشیدن معلومات دارد. و البته، ما منوچهری و انوری را به واسطه این نوع اشعار، ستایش نمی‌کنیم. بلکه، شعرهایی از آنها در خاطر مخاطبان رسوب کرده که عاطفه سیال و سادگی زبان آن شعرها با روح مخاطبان سخن می‌گوید. 

همین معامله را خاقانی شروانی با فرهنگ مسیحی در شعر خودش داشته و از آن برای تمایز بخشیدن و شخصیت دادن به جایگاه ادبی‌اش استفاده ‌کرده است. ترساییات خاقانی، بخشیش به خاطر ریشه‌های خانوادگی اوست، اما اغلبش به گمان من جنبه مفاخره دارد.


در قرن هفتم و با حمله مغول به ایران و تسلط ایلخانان بر ایران، بعضی از شاعران هم به فکر افتادند که با لغات مغولی برای خودشان نزد حکمرانان مغول و عوامل و افراد ذی‌نفوذ آنها، جایگاهی دست و پا کنند. معروف‌ترین شاعران در این حوزه، پوربهاء جامی است که چندان راه افراط در استخدام لغات مغولی پیموده، که این خود عزیزی او، برای عامه مخاطبان، هیچ نوع ارزش ادبی ندارد و فقط گروهی خاص از پژوهشگران، به ارزش تاریخی آن فکر می‌کنند. 

رباعی مجد همگر در همین بستر فرهنگی به وجود آمده است. مجد همگر در دوره استیلای مغول می‌زیست و شاعران به دلیل وابستگی به صاحبان قدرت، مجبور به انطباق خود با سلایق ایلخانان و اهل دربار بودند. البته، گرایش مجد همگر به اصطلاحات مغولی، مخصوصاً در رباعی بالا، بیشتر جنبه تفننی دارد و رویکرد اصلی شاعر، استخدام لغات مغولی نیست. به عبارت دیگر، این رباعی را در شمار شعرهای محفلی می‌توان به شمار آورد که خواندن‌شان در محافل، علاوه بر ایجاد حس احترام و توجه در مخاطبان مغول، باعث سرگرمی هم‌صنفان شاعر هم می‌شده است. 

خواندن این رباعی، هیچ لذتی به مخاطب امروز نمی‌بخشد و نقل آن، صرفاً به خاطر یادآوری این نکته است که این قبیل تفنن‌های زبانی و لغت‌ورزی‌ و معاشقه با واژگان بیگانه، کمکی به اعتلای شعر نمی‌کند. کاری که بعضی شاعران جوان ما با لغات انگلیسی می‌کنند، بیشتر از همین مقوله است و پدیده تازه‌ای نیست. تکرار یک تجربه شکست خورده، حاصلی جز هدر دادن زمان و زبان ندارد.


برای کسانی که می‌خواهند بدانند مجد همگر چه می‌خواسته بگوید، توضیحی در مورد لغات مغولی‌ رباعی‌اش می‌آورم. توضیحات ما بر اساس فرهنگ واژه‌های مغولی ـ ترکی است که به صورت تعلیقه در جلد چهارم تاریخ مبارک غازانی رشیدالدین فضل‌الله همدانی ویراسته محمد روشن و مصطفی موسوی آمده است. 

یاسه/ یاسا. به معنی مجازات و سیاست کردن است.

یرلیغ/ یرلغ. فرمان مکتوب و اعلان و اخطار.

ییلچی/ ایلچی. رسول، قاصد، مأمور وصول مالیات.

اولاغ/ اولاق. اسب چاپار، اسب کرایه.

نویین/ نویان. به معنی فرمانده، امیر، حاکم است.


منابع:

سفینه مجلس، سده هشتم ق، ص 528؛ سخن و سخن‌وران، ص 136، 334

●●



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد