سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

از نومیدی.... /علی رضا طبایی






ای کاش هر کلام تو، زنجیری 

دستان تو، کلیدی 

و،مهربانی تو حصاری بود 

تا دست های تو، 

دروازه های سنگی این قلعه را، به جادویی وا می کرد 

ونرمی کلام تو، زنجیری از نوازش می پیوست 

بر گردن غرورم، می آویخت 

تا من 

__زندانی حصار غرور خویش _

نام تو را حمایل می کردم 

و، درحصار مهر تو، زندانی صبوری بودم 

که جاودانه با زنجیرش خو می کرد 


#####

گاهی که خشم گرسنه و زخمی ست 

گاهی که خشم در من، می شورد 

ای کاش هر نگاه تو، جامی شراب افسون می بود 

ای کاش هر نگاه تو، آهویی 

در مسلخ گرسنه خشم من! 


#####


آیا طنین گام تو دیگر بار 

نام تو را، و خاطره هایت را 

در ذهن کور پرده می آرد؟ 

یا گونه های آینه از حجم خنده های تو، خواهد تافت 

آیا دوباره شعله ی انگشت های من.                   

دست تو را، حریقی خواهد شد؟ 

آیا دوباره هرم نفس ها، 

مارا به میهمانی آغوش گرم خورشید می خواند؟ 

آیا دوباره باران، 

تنهایی عظیم بیابان را..... 


#####

ای کاش، 

دستان تو کلیدی می شد.... 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد