وسطِ خستگیِ پنجره ها
فوران کردن پوشالیِ حوض
حجم غمگین کمی آبتنی
پاره شد چرتِ حیاط
در دهاندره ی
طولانی عصر
خانه لَم داده
به یک بهت غریب
دست شب
در تن هر خاطره
جاری شده است.