سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

فتوای غزل../ سالار عبدی




دوباره لبت را بچسبان به هم ، 

جهان بر لب تو ، غزل می شود

بخندی ، جهان غرقِ آرامش است ؛ 

به اَخمت ، دوباره جَدَل می شود


 


نگاهت ؛ سر آغاز شیدایی اَست 

تماشای چشمت ، تماشایی اَست

زبان را بچرخان به لب های خود ، 

که آب دهانت ، عسل می شود


 


تو ! زیبا ترین حالت ممکنی 

که بالای زیبایی اًت دست نیست

که هر دست بالای زیبایی ات ، - 

به فرض محالات - ، شَل می شود


 


کسی که به عشقت شود مبتلا ، 

رسیده به اوج جنون سالی اَش

اَزَل در نگاهش ، اَبَد می شود ؛ 

اَبَد در خیالش ، اَزَل می شود


 


ریاضی ، نجوم و فیزیک ، هندسه ، 

به راز نگاهت اگر پی برند

تمام  ندانسته های  بشر ،  

به  تصویب چشم تو ،  حل می شود


 


بلد نیستم از تو دوری کنم ، 

کجای شب من ، نفس می کشی

که تا چشم بر هم گذارم  ، کسی ،  

شبیه تو ، در من ،  بغل می شود


 


نباشی ، غزل گورِ بی تابی اَست ، 

و آغاز یک شب که مهتابی اَست

پس از گریه ای بی صدا ، شاعری ، 

سحر ، میهمان اَجَل می شود


 


نمی  دانم آن چشم های سیاه ، 

که یک گلّه آهو در او می چَرَد

به عشقش چرا پُشت پا می زند ، 

گرفتار گُرگی دَغَل می شود


 


تو ! یکبار ، هر جا نظر کرده ای 

و بعدش از آنجا گُذَر کرده ای

ولی بعد از آن ، طبق قانون جذب ، 

به فتوای چشمت ، عمل می شود


 


همه ، خوشگلان جهان یک طرف ، 

تو هم سمت دیگر ، بدون بَزَک

زمین و زمان ، خیره بر سمت تو ، 

و سوی دگر ، مُبتذل می شود


 


به فتوای چشمت ، عمل می شود 

و آب دهانت ، عسل می شود

به اَخمت ، دوباره جَدَل می شود ، 

جهان بر لب تو ، غَزَل می شود


از مجموعه غزل : سکانس آخر


#سالارعبدی 


کانال رسمی سالار عبدی

https://telegram.me/abdiisalar

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد