سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

شعر، هنروری است یا هنرنمایی/اسماعیل امینی


 

 

برخی تصور می کنند که شعر خوب، شعری است که پیچیده و سخت باشد به گونه ای که دیگران نتواند مانند آن بسرایند.

وقتی شعری ساده را برای کسی می خوانیم ، ممکن است بگوید: اگر شعر به همین سادگی است ، من هم می توانم شعر بنویسم. این که کاری ندارد هر کسی می تواند مانند این جمله ها را سرهم کند و بگوید من شاعرم.

کسی که این گونه به شعر می نگرد تصور می کند که شعر ، گونه ای از سخن است که اغلب انسان ها به آن دسترسی ندارند و راز و رمز آن فقط در انحصار افراد خاص است.

به ویژه دربارۀ شعر موزون و قافیه دار این تصور نادرست ، بسیار رایج است ، چندان که بسیاری از مردم ، حتی بسیاری از شاعران و ادیبان ، چنین می پندارند که شاعربودن ،چیزی نیست جز قدرت موزون سازی جملات و قطار کردن قافیه ها در آخر سطرهای شعر.

حالا هرچه وزن پیچیده تر باشد و هرچه قافیه پردازی و جناس  و سجع در سخن نمایان تر باشد لابد  صاحب آن سخن ، شاعرتر است.

مانند شعبده بازی که در برابر چشم مردم، خرگوش و کبوتر از کلاهش در می آورد و کاغذ پاره ها را به اسکناس تبدیل می کند و همگان را به حیرت می افکند.

مردم از کارهای شعبده باز متحیر می شوند، سرگرم می شوند، حتی لذت هم می برند و توانایی و چربدستی او را تحسین می کنند، اما نه عواطف شان برانگیخته می شود و نه تأملی در اندیشه و اهداف او دارند.

مثلا وقتی شعبده باز ،دستیار خود را با اره ، قطعه قطعه می کند همه تعجب می کنند اما کسی نگران نمی شود، حتی همان کسی که قطعه قطعه شده لبخند می زند.

اما وقتی در تئاتر، بازیگران، مرگ را نمایش می دهند، تماشاگران غمگین می شوند و گاه گریه می کنند، با آن که می دانند این بازی هر شب تکرار می شود و آن بازیگران پس از نمایش به خانه هاشان بازمی گردند.

این تفاوت میان کارهای هنری و کارهای مهارتی است؛ آشپزی که در حال کار کیک را به هوا پرتاب می کند و باز آن را سالم به ظرف باز می گرداند ، هنرمند نیست بلکه ، کار آزموده و متبحر است.اما نقاشی که با چند خط ساده دریا را برای بینندگان تابلوی خود ترسیم می کند هنرمند است .اگر چه مردم تصور کنند که این کار از همگان بر می آید و کار آن آشپز دشوارتر است. این تصور کاملا درست و منطقی است اما سخن بر سر این است که معیار کار هنری ، دشواری کار نیست ؛یعنی کار هرچه سخت تر باشد و از  دیگران  برنیاید، لابد هنری تر است.

برخی شاعران ، به ویژه آنان که درپی اثبات هویت شاعری خود هستند، برای جلب نظر مخاطبان، گاهی به شعبده بازی روی می آورند تا با متحیر ساختن دیگران ، به آنان بگویند که ما می توانیم و شما نمی توانید.

این شعبده بازی و هنرنمایی ها، گاهی در وزن و قافیه است، گاهی در بازی با مفاهیم و اساطیر و مضامین آشنا برای مخاطبان و گاهی در آشفته نویسی و به هم ریختن جملات و بسیاری تردستی های دیگر از این دست.

چندی است که شعبده ای تازه در شعر به صحنه آمده است که شاید بیش از هنرنمایی های دیگر ، نظرها را جلب کند وآن عریان نویسی است به ویژه در شعر زنان ، که البته با اقبال اینترنتی و وبلاگی مواجه می شود . روی دیگر این سکه ، عریان نویسی و عوام زدگی در حوزۀ مدایح و مراثی است که ماجرای آن ؛ یکی داستان است پرآب چشم !

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد