سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

قصر عروسک ها / علی حاجی حسینی




بر تختخواب شیک بزرگ

در یک اتاق  زیبا

--  مانند حجله ای 

آراسته --

زیر تشعشعات غریب چراغ خواب 

مرد جوان

با یک عروسک زیبا 

خوابیده است .

و  بافه های زلف عروسک را

آرام ، می گشاید .

□■□

در باغ پرشکوه و پر از تزئین

مرد جوان

با یک عروسک دیگر 

آرام و نرم ، شاد و غزلخوان

بر سنگفرش ها 

در گفتگوی عشق قدم می زند .

اطراف حوض او را 

می افکند در آب

در لرزه های گرداب

تصویر خویش را

درهم شکسته می بیند .

□■□

مرد جوان 

در یک اتاق کوچک و لوکس

نارنجی و غزلخوان 

زلف عروسکی را می بافد

در آینه خودش را

می بیند و به ناز

لبخند می زند .

□■□

در وان سرخ حمام

با دوش و شیر های طلایی 

مرد جوان 

با پنج شش عروسک زیبا

با زلفکان  بور ، طلایی ، سیاه ، خرمایی

خوابیده است 

و موقع خروج  ز  وان ،  یک دو تای آن ها را 

 در زیر پا 

له می کند .

□■□

مرد جوان 

در یک اتاق تیره و تاریک 

اینک عروسکی را 

خوابانده روی تخت سیاهی 

می سوزاند .

و بوی گوشت می پیچد .

و جیغ های یک زن بدبخت ،

پوشانده قصر را .

□■□

مرد جوان 

در یک اتاق زیرزمینی 

اینک عروسکی را

بر صندلی چرخی

شلاق می زند 

و بوی زخم می پیچد 

و استغاثه های زنی بی نوا

لرزانده قصر را .

□■□

مرد جوان 

در ملتقای  لذت و وحشت

کم کم

پیر می شود . 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد