بعضی از پژوهندگان مدعی هستند که ما عصر مدرن را پشت سر نهاده و به دوران جدیدی موسوم به پست مدرن گام نهادهایم. مدرنیته (Modernity) از کلمه لاتینی Modernus به معنای نو کردن برحسب معیار و قاعدهای خاص مشتق شده است. مدرنیته آن گونه که ماکس وبر و دیگر اندیشمندان معاصر گفتهاند به دورانی اطلاق میشود که با به پایان رسیدن و فروپاشی سدههای میانه و اندیشه مدرسی نمودار شد. از دیدگاه اقتصادی، مدرنیته با زوال فئودالیسم و ظهور فرهنگ بورژوایی پدیدار شد. بعضی چون مارشال برمن، مدرنیته را در تقابل با جوامع سنتی مورد بحث قرار میدهند و در زمره خصلتهای اساسی این پدیده نوظهور به تحرک، پویایی، تغییر، نوآوری و توسعه اشاره میکنند. گفتمان نظری مدرنیته از دوران دکارت آغاز شد و در عصر روشنگری به اوج خود رسید. در نگاه روشنگری، عقل و خرد زمینی خاستگاه هرگونه دگرگونی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قلمداد شد. بعضی مبدأ ظهور مدرنیته را رنسانس و برخی آن را با ظهور فلسفه روشنگری مقارن میشمارند. اکثریت پژوهندگان تاریخ، اندیشه دکارت را پایهگذار فلسفه مدرنیته و کانت را طراح عرصههای مستقل اندیشه، عمل و ابداع معرفی کردهاند. رهبران سیاسی مدرنیته، عقل را سرچشمه ترقی اجتماعی قلمداد کرده و مدعی شدند در سایه عقلانیت است که میتوان نظام اجتماعی عادلانه و برابری طلب را جانشین رژیمهای استبدادی متقدم کرد. همین باور بود که زمینه انقلاب های دموکراتیک فرانسه و امریکا را فراهم آورد. بعضی گفتهاند که جوهر مدرنیته را میتوان در اعلامیه استقلال امریکا و نیز اعلامیه حقوق بشر فرانسه به وضوح ملاحظه کرد.
ادامه را در پی دی اف بخوانید
به ابزورد بپیوندید:
https://telegram.me/joinchat/Bev08jvSuFlZGzq0QAKCbQ