گرفتم، گریهکردم، این برایت خانه خواهد شد؟!
برایت اشکِ من آن کودکِ دردانه خواهد شد ؟!
.
سبو افتاده آن سو ، همسبو افتاده آنسوتر ،
دگر این جام با چندین تَرَک پیمانه خواهد شد؟!
.
به هرسو میپرد در این شبِ تاریک ، دیوار است
مگو بی شمعِ روشن "این دو پَر" پروانه خواهد شد
.
به هرصورت غمت را میخورم تا همنوا باشم
که آدم با غمِ بیهمنوا دیوانه خواهد شد
.
فراموشی، دوای دردِ انسان است و میآید
یقین دارم که مویت صبحِ فردا شانه خواهد شد
.
هنوزت دانه ی امید در دل هست پس برخیز
بسا باغا که بیرون از دلِ این دانه خواهد شد!
حسین_جنتی
@roozegaronline