جمعی شعرا به زعم خود شیر همه
روباه ولی به وقت نخجیر همه
یک معنی بیگانه نیارند به کف
هستند سگان آشنا گیر همه!
مؤمن یزدی (درگذشتۀ ۱۰۱۸ ق)
●
آن را که هوای نفس زنجیر بود
در سیر، چو نقش پا زمینگیر بود
زنهار ز همصحبتی او بگریز
کین نفس، سگی است کآشنا گیر بود.
شهود یزدی (سدۀ یازدهم ق)
●
اصطلاح «سگ آشناگیر» را در فرهنگهایی که داشتم پیدا نکردم، اعم از لغتنامه دهخدا و امثال و حکم و فرهنگ بزرگ سخن و فرهنگ کنایات سخن و مصطلحات الشعراء و جامع التمثیل و بهار عجم و کتاب کوچه. به قرینه کاربرد آن در رباعیات شاعران اهل یزد، احتمال میدهم یک اصطلاح محلی یزدی باشد که در قرن یازدهم رایج بوده است. به قرینه، این اصطلاح را میتوان کنایه از آدمهای پست و بی چشم و رو و کوتاه همت دانست.
●
منبع:
رباعیات مؤمن یزدی، ص ۱۹۹
جواهر الخیال، خطی آستان قدس، ص ۷۷
●●
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4