سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

وقتی / سعید سلطانی طارمی



وقتی کلید او 

در قفل در به رقص می آید 

چیزی میان سینه ی من شعله می کشد

چیزی که مثل هسته ی یک فکر بی قرار 

زرد و سپید و شاد 

در چشم های صاحب خود می سوزد 


آنگاه 

دیوارهای خانه به افسانه های دور 

قد می کشند 

و سقف را 

با خویش می برند به هنگامه های نور 

خورشید را 

از سیم های کهنه می آویزند 

و فرش ها 

          مواج می شوند

و ماهیان خاکی پیرانه

مثل شراره نور می افشانند 

و رختخواب ها همگی باز می شوند

جریان مرگ 

تعطیل می شود       

و زندگی بکارت خود را 

تکرار می کند 

اشک و امید 

در انتظار من جریان می یابند

در باز می شود 

و او 

با دست های نازک خود می آید 

و ناگهان 

چیزی درون سینه ی من شعله می کشد

مثل طلوع پنجره

مثل شب وصال.

                                    28/1/85

نظرات 1 + ارسال نظر
راثی پور پنج‌شنبه 3 اسفند 1396 ساعت 11:25

مرحبا بر شما که آتش شور و شیدایی تان هنوز در برابر وزش این سموم بلا همچنان پایمردی می کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد