سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

رسیده / سالار عبدی




بیدار شدم بدون آنکه

یک خواب جدید ، دیده باشم

داغ است وجود نحسم ، انگار ، 

از آتش تو ، پریده باشم


بگذار که نقش خنده ات را

بر بوسه ی این غزل ، گُدازم

لب را به گلایه باز کن ، تا ،

تعریف تو را ، شنیده باشم


من عاشق این که عصری از مٍهر

از جادّه های خالی از بغض

پرواز کنم دقیقه ها را

تا پُشت درت ، رسیده باشم


در باز کنی مرا ببینی

یک بوسه از اندُهم بچینی

تا لحظه ی فتح پیرهن ها ،

سوی تن تو ، دویده باشم


با لرزه ی دست و پایم انگار

یا هر تپش دلی ولنگار

از شرم و حیا ، کناره گیرم

این قافیه را ، " دریده "  باشم


نوزاد سه ماهه ام که گویی

از مادر خویش ، دور بوده

ابرم که تمام قطره ها را

در پای گُلی ، تکیده باشم


فردوشی شاهنامه بر دست

اشعار حماسی ام به پیوست

سعدیّ غزل گرفته در پیش

خاقانی بی قصیده باشم


در یادمی ای ز دیده غایب

دل - بُرده ی مظهر العجایب

بگذار پس از همیشه رفتن

این بار فقط رسیده باشم..



#سالارعبدی

@peyrang

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد