سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

کیمیا و خاک / رضا براهنی / محمد رضا راثی پور





کیمیا و خاک یکی از کتابهای مهم دکتر رضا براهنی در خصوص نقد شعر معاصر است که بر خلاف طلا در مس نویسنده کوشیده است با انتخاب نوعی نثر روایت گونه و داستان گونه بجای نقد مستقیم و متعارف ، هم دیدگاههای تازه خود را در شعر بیان کند و هم برای تداعی معانی به مثال زدن از شعر های مورد علاقه اش بپردازد . اهمیت این کتاب از این روست که خواننده بیشتر از آنکه از نقد اثار بهره ببرد با دیدگاههای نویسنده آشنا می شود.

مولف در توضیح علت نوشتن این کتاب می گوید که : من در این سالهای آخر عادت کرده ام که در پشت سر کلمات ُ اشارات روانی ُ فلسفی و ساختی ببینم.هستی مرا کلمات هدایت می کند و .موخره هم با وسوسه هایش به سراغم  آمد.آخر موخره شبیه وصیت نامه است.مثل صفحه آخر شناسنامه است.و همین را باید به فال نیک گرفت چرا که فرهنگ دستکم از دید یابندگان مرگ در همه جا ( از دئونیزوس - خدای مصیبت مکرر - تا فردوسی تا هدایت تا مالرو ) چیزی ست که در برابر مرگ می ایستد و یک شاعر فرزانه دیگر گفته است (الیوت) هر شعری سنگ قبریست.

اولین فصل کتاب نوعی نثر شاعرانه است با یاد از همسایه در گذشته شاعر که روحیه لطیفی داشت و اطلاعات عمیق گیاهشناسی داشت.

نقطه اوج این فصل آنجاست که براهنی شعر ترا من چشم در راهم نیما را برای همسایه اش می خواند و همسایه شاعر ایشان ضمن اشاره به اینکه نیما را می شناسد به این شعر شهید بلخی اشاره می کند:


به منجنیق عذاب اندرم چو ابراهیم

به آتش حسراتم فکند خواهندی


شاید منظور نویسنده از نقل این یاد کرد نقش روشنفکر در زمانه ما باشد که همیشه در رنج است و زمین و زمان آتش حسراتی را برای او تدارک می بیند.

از فصل دوم منتقد محترم با تقسیم هنرمندان با استناد به شعر اخوان به با شرف و بی شرف به بررسی تفاوت دیدگاههای ادبیات رسمی و غیر رسمی می پردازد.و برای اثبات دیدگاههای خودش جابجا از نوشته های نیما و دیگر هنرمندان پیشرو مثال می آورد.

تلاش براهنی برای پاسخ دادن به سوالهای کلی و درک هستی و جهان بینی با ارجاعها و مثالهایی که می آورد ستودنی ست.

این نوع از نقد که با کمی ارفاق  نقد امپرسیونیستی است بهر حال رنگی از زمان و گرایشات مقطعی منتقد دارد و چه بسا ممکن است در طول زمان دستخوش تغییر شود .

البته علاقه مندان به نقد شعر معاصر و شاعران جوان نمی توانند با مطالعه چنین کتابهایی به نوعی اشراف جامع در نقد شعر و تشخیص سره از ناسره برسند ولی حداقل می توانند با الفبای این مقوله اشنا شوند.

یک حسن دیگر این کتاب نسبت به طلا در مس اینست که چون نویسنده به  اشعار و شاعرانی پرداخته که همیشه باورشان داشته نظرهایش آغشته با حب و بغض ها و تسویه حسابهای فردی و شخصی نیست و می تواند به عنوان چهارچوب و سنگ بنای منش و رویه منقد محترم قلمداد شود.منتقد محترم هر چند بنا به اظهار صریح خود در قسمتی از کتاب مستطاب طلا در مس معتقد است که نقش منتقد تنها اصلاح و تصحیح نگاه شاعر است نه تعیین تکلیف برای شاعر و مثال می آورد از نادر نادر پور که تحت تاثیر نقدهایی که به شعرهای لیریک و شخصی او وارد شد سعی کرد نگاه اجتماعی تری داشته باشد اما نتوانسته است در همه همه جای کتاب طلا در مس به این باور خود وفا دار بماند و جابجا در مواردی به سهراب سپهری و محمد حقوقی توپیده است


شاعرانی که اشعارشان در این کتاب نقد شده:

نیما یوشیج، فروغ فرخزاد ، حافظ و ...


خود نویسنده این کتاب را موخره ای بر فلسفه ادبیات و تکمیلی بر کتاب طلا در مس می داند . هرچند صراحت لهجه منتقد محترم دراین کتاب هم مثل کتاب قبلیش طلا در مس وجود دارد ولی منتقد بنا به فضای این کتاب و شاعران مورد علاقه اش از تند روی در این زمینه پرهیز کرده است.یک مسئله دیگر اینکه در این کتاب یکی از شعرهایش را با مصراعهای بلند انتشار داده که شاید سنگ بنای نو آوری های جدید او و عبور از شعر نیمایی اش می باشد :


چون آفتاب می دمد از چشمهای صبح 

زیباست

زیباست صبح

گرچه

آنسو ترک چنارک خشکیده باغ را

آزار می دهد

و بیدهای سبز

گویی کلافه اند

پیچیده است انگل مرموز مرگ فام

اطراف آن گیاهک خوش رنگ اطلسی

و تپه بلند

تا نیمه از گیاهک خوشرنگ اطلسی

عریان شده ست

گرچه

همسایه ها سکوت عمیقی را

چون جامه عزا

پوشیده اند

وان سوی

دیوار باغچه


....

سگ می پرد که خر مگسی را که در هواست بگیرد شکار وار

فرسوده است

اعصاب سگ

خسته است خر مگس

......


آن باغبان مرده به ما داده آگهی

دلسرد نیستند

گلبرگهای ریز


آخرین بحث کتاب در مورد اهمیت نیاز به منتقد و نقد ادبی و داشتن اطلاعات ادبی است.نظر نویسنده اینست که :


وظیفه ماست که ابتذالها را از بین ببریم ، بازارهای کاذب را نابود کنیم شیفتگی های کاذب مردممان رانسبت به ادب خارجی و داخلی سطحی از ذهن آنها خارج کنیمحدود ادراک ادبی و هنری و انتقادی مردممان راگسترش دهیم و آنها را به صورت مخاطبهای لایق خلاقیت ادبی و هنری در آوریم.


نویسنده به آثاری اشاره می کند که بارها و بارها خوانده و سعی کرده است با جستجو در لایه های پنهان آثار به یافتن مقصود صاحب اثر پی ببرد و این کار کوجکی نیست.اگر براهنی با این رویه کتاب ارجمند طلا در مس را می نوشت بی شک این کتاب ارزشمند ترین کتاب نقد فارسی می شد.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد