سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

نقد شعر علی نظری/ آرش شفاعی




عنوان مجموعه اشعار : شادیزارهای شبانه
شاعر : علی نظری سرمازه


عنوان شعر اول : سلام
نشانه ی صلح است
سلام
این بهترین کلام

عنوان شعر دوم : درود
نشانه ی صلح است
درود
این بهترین سرود

عنوان شعر سوم : پول
از حسابی به سرانگشتی پول
ریخت او بر دهنم مشتی پول
عشق در باور فقرم گم شد...
و تو در باور بر پشتی پول
عاشقی چاره ی بی پولی نیست
آخرسر تو مرا کشتی... پول
نقد این شعر از : آرش شفاعی
فرض کنیم کسی متنی را در برابر شما قرار داده است و اصرار دارد که با استدلالی او را قانع کنید که این متن، شعر است یا شعر نیست؟ چه پاسخی به چنین پرسشی دارید؟ برخی از معیارهای شعر قدیم استفاده می کنند و مثلاً خواهند گفت هر کلامی که موزون و مقفی باشد و درعین حال مخیل هم باشد، شعر است. یعنی اینکه وزن، قافیه و خیال در کنار هم شعر می آفریند. پس با این حساب این متن که:
از حسابی به سرانگشتی پول
ریخت او بر دهنم مشتی پول
شعر است یا نیست؟ وزن که دارد، قافیه هم که دارد، ردیف هم دارد. بر دهان ریختن مشتی پول را هم اگر تخیلی ضعیف حساب کنیم پس کار تمام است.
خب با این حساب دو شعر «سلام» و «درود» که دیگر به هیچ عنوان شعر حساب نمی شوند چون نه وزن دارند، نه قافیه و نه تخیل.
با منطق گروهی دیگر از اهل نقد که شعر را رستاخیز در کلمات می‌دانند و معتقدند شعر وقتی اتفاق می‌افتد که در زبان آشنایی زدایی اتفاق افتاده باشد، باید به دنبال آشنایی زدایی در زبان برویم. آن وقت کار سخت می شود. چون در این نوشته هایی که در برابر ماست، چیزی که اتفاق نیفتاده، آشنایی زدایی از منطق عادی زبان است. البته گروهی دیگر معیار دیگری برای شعر ممکن است داشته باشند. مثلاً بگویند متنی شعر است که در ذات خود مقداری ابهام داشته باشد و به همین دلیل برای خوانش های متعدد و مختلف، جایی داشته باشد. شعر حافظ با وجود اینکه شعر کلاسیک است، با این معیار مدرن منطبق است. یعنی شما هربار یک غزل حافظ را با یک حس و حال و حال و هوا بخوانید، معناهایی تازه برایتان دارد. یک شعر حافظ را یک نفر می تواند سیاسی خوانش کند، یکی عاشقانه و دیگری عارفانه. «از حسابی به سرانگشتی پول» یا «نشانه صلح است درود...» از این منظر، چقدر در چارچوب شعر می نشیند؟
به نظر می رسد قبل از نقد شعر، باید سنگ هایمان را دربارۀ خود شعر وابکنیم. باید توقعمان را از شعر بالاببریم و مشخص کنیم براساس کدام معیار در نفد، متنی را شعر می دانیم و متنی دیگر را شعر نمی دانیم. با معیارهایی که ما به اختصار برشمردیم، این سه متن از آزمون شعرشناسی، سربلند بیرون نخواهند آمد.

منتقد : آرش شفاعی

شاعر، منتقد و روزنامه نگار. متولد 1354 در مشهد، دانشجوی دکترای علوم ارتباطات اجتماعی و دبیر سرویس فرهنگ و هنر روزنامه قدس.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد