تحلیل ساختاری شعری از احمد شاملو

تحلیل ساختاری شعری از احمد شاملو

دکترمحمدحسین بهرامیان*

 

     

ترانه تاریک

 

بر زمينه سربی صبح

 سوار

           خاموش ايستاده است

 و يال بلند اسبش در باد

                 پريشان می ‏شود
 خدايا خدايا

سواران نبايد ايستاده باشند

هنگامی كه                              

           حادثه اخطار می ‏شود. 

  ***

 كنار پرچين سوخته

 دختر

          خاموش ايستاده است

 و دامن نازكش در باد

                    تكان مي‏خورد

 خدايا خدايا

دختران نبايد خاموش بمانند!

هنگامی که مردان
          - نومید و خسته -

                         پیر می‏ شوند !

ادامه نوشته

جشن نامه چهار سالگی درگاه

دکتر میر جلال الدین کزازی/ استاد دانشگاه/ تهران: درگاه، با توانش و امکان اندک در سایه ‏ی شور و باور دست اندر کاران توانسته است جایی در خور نزد خوانندگانش بیابد. از درگاه دادار دانا، برای آنان کامگاری و بختیاری آرزومندم.

محمدعلى شاكرى‏ يكتا/ شاعر و منتقد/ تهران: مجله‏ ى "درگاه" را دوست عزيزم جناب محمد اسديان به من معرفى كرد. از اين كه مى‏ ديدم دوستان اهل قلم لرستان با چه اشتياقى در انتشار اين نشريه تلاش مى‏ كنند شادمان شدم. با توجه به محدوديت‏ هايى كه در كار چاپ و انتشار يك نشريه وجود دارد "درگاه " توانسته است در ميان نشريات ادبى جايگاه خود را پيدا كند. اما كاستى‏ هايى هم ديده مى‏ شود. در صفحه‏ آرايى، مخصوصاً صفحات شعر كه گاه ناخواسته اشتباهاتى در ستون بندى رخ مى‏ دهد و يا غلط‏ هاى تايپى كه معنا و مفهوم را تغيير مى‏ دهد. اين مشكلات فنى قابل اصلاح‏ اند. در باره‏ ى موضوعات و مطالب مجله هم مى‏ توانم بگويم خوشبختانه چند صدايى بودن و حضور سليقه‏ هاى متنوع ادبى، از امتيازات مجله است. در اين‏جا آغاز چهارمين سال انتشارات درگاه را به تمام دست اندركاران اين نشريه تبريك مى‏ گويم.

رضا اسماعیلی/ شاعر و منتقد/ تهران: فصل‏نامه ادبی «درگاه» که به همت شاعر، و روزنامه‏ نگار «عبدالرضا شهبازی» در آستانه ورود به چهارمین سال انتشار خود است، در حوزه فرهنگ و ادب نشریه‏ ای خواندنی، ماندنی و تاثیر گذار است. متاسفانه در کشور ما به علت مدیریت‏ های سلیقه‏ ای در عرصه فرهنگ، اکثر نشریات فرهنگی «جوان‏مرگ» می‏ شوند و از قد کشیدن و بالندگی باز می‏ مانند، ولی نشریه «درگاه» به خاطر برخورداری از کادر مدیریت و تحریریه‏ ای فرهیخته و آگاه که به راستی و درستی «درد فرهنگ» دارند، در طول سال‏ های پر برکت انتشار خود توانسته است از کارهای کلیشه‏ ای و «باری به هر جهت» دوری کند و با رویکردی هوشمندانه و متناسب با ضرورت‏ های فرهنگی «حرفی از جنس زمان» داشته باشد. فاصله گرفتن از حاشیه‏ ها، پرداختن به دغدغه‏ های جدی اصحاب فکر و فرهنگ، دوری از سیاست‏ زدگی و سیاست‏ بازی‏ های رایج، سعی در دیده شدن چهره‏ هایی – که به هر علت – به حاشیه رانده شده‏ اند و تعامل تکریم مدارانه با اهالی قلم از ویژگی‏ های ارزشمندی است که در این نشریه نمود یافته و «درگاه» را به نشریه‏ ای جریان‏ ساز تبدیل کرده است. با تبریک چهارسالگی فصل‏نامه درگاه، برای دوست شاعرم شهبازی عزیز و همه همکاران سخت‏ کوش و فرهنگ‏ مدارش در مسیر خدمت به فرهنگ و ادب این مرز و بوم آرزوی توفیق و سربلندی دارم.

اینک بهار!

 سلام، سلامی به مهربانی  دل‏ هایی که عاشقانه دوست دارند و زیبایی منتشر می‏ کنند. سلام به بهار! سلام به کلمه و کلام.  سلام به تو دوست همراه و همدل، سلام به پرنده و ستاره، سلام به جنگل و دریا، سلام به کویر، سلام به مردم خوب ایران زمین در هر کجای جهان که نفس می‏ کشند. نفس‏ هاتان پر از عاشقانه‏ های بهاری.  آغاز سال 1394 بر همه شما مبارک باد. نوروزتان آکنده از سر خوشی و دست‏ های سخاوت‏تان پُر از گذشت و مهربانی باد. در آستانه ورود به چهارمین سال انتشار مجله درگاه هستیم. بیان چند نکته را خالی از لطف نمی‏دانم.

یکم:  بهار سال 1394درگاه تولد چهار سالگی‏ اش را در حالی جشن می‏ گیرد. که هنوز در یک زیر زمین سی متری نفس می‏ کشد. زیر زمینی که در چهار سال پیش نام دفتر نشریه فرهنگی درگاه بر روی آن حک شد. می‏ خواستیم برای تولد چهار سالگی درگاه مراسمی هر چند کوچک بگیریم و همراهان درگاه را به این ضیافت دعوت کنیم. نشد، به هر دلیل نشد، از دوستان به صورت مجازی خواستیم تا در جشن چهار سالگی درگاه شرکت کنند بیش از هفتاد نفر از درگاه گفتند و نوشتند و این شد باعث دل گرمی ما، از چهار گوشه ایران عزیزمان پیام ارسال شد و چند نفری از ایرانیان خارج از کشور در این  ضیافت شرکت کردند. دست همه بزرگواران را به گرمی می‏ فشارم. آرزوی بهروزی و شادکامی برای همه دارم.

دوم: اولین شماره درگاه در بهار 1391 که بر پیشخوان دکه‏ های روزنامه فروشی نشست قیمت 3000 تومان بر روی آن نقش بست و تا حالا که دوازدهمین شماره آن در بهار 1394 در آستانه منتشر شدن است همان قیمت 3000 تومان تغییری نکرده است. ما سعی کردیم با همه مصیبت‏ های ریز و درشتی که گریبان مطبوعات را گرفته است قیمت نشریه را اضافه نکنیم، اما خوب است در مقام مقایسه و تورمی که در این سال‏ ها وجود داشته مقایسه‏ ای هر چند کوچک داشته باشیم. درگاه وقتی در بهار 1391  برای دوستان از طریق پست ارسال شد هزینه پست سفارشی تقریبن کمتر از  1500 تومان بود. اما در اسفند ماه 1393 هزینه پستی ارسال یک نسخه از درگاه چیزی بیشتر از 4500 تومان شد که تقریبن یک و نیم برابر قیمت نشریه. حال تورم چند درصد است نمی‏دانم، فقط این را در طول این سال‎های که گذشت حس کردم که هر روز برای ادامه انتشار نشریه با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم کردیم، اما گذشت چگونه گذشتن‏ اش بماند!

سوم: در طول سه سال گذشته دوست نداشتیم با هر قیمتی نشریه چاپ شود، از آگهی‏ های بخش دولتی برای ما خبری نبود، در لرستان هم بخش خصوصی نیرومندی برای حمایت از کارهای فرهنگی وجود نداشته و ندارد. می‏ ماند همان چند نسخه اشتراکی که بعضی از سازمان‏ های فرهنگی و اداری از ما گرفنه بودند که  آن هم به لطف نگاه غیر فرهنگی حاکم در بعضی از سازمان‏ ها و ادارات لرستان قطع شدو حق اشتراک یک ساله هم پرید. این را به حساب دولت نمی‏ گذارم چون نگاه کلان دولت نگاهی فرهنگی و حمایتی است. این که  مدیران دستگاهی اجرایی استان لرستان نگاهی دیگر  به مقوله هنر، فرهنگ و ادبیات دارند باز هم بماند برای وقتی دیگر!

چهارم:  این که درگاه، این شماره آخرین شماره انتشارش باشد  و یا شماره‏ ای دیگر دور از ذهن نیست. چگونه درگاه باید تداوم پیدا کند می‏ ماند به مخاطبین گرامی و مشترکین عزیزی که فرمودند و سه سال  درگاه برای آن‏ها ارسال شد. اما حتی دریغ از پرداخت هزینه پستی و این آسیبی جدی است که گریبان هنرمندان و فرهیخته‏ گان این سامان را گرفته است. ای کاش توان مالی ما طوری بود تا چون سه سال گذشته برای دوستان‏مان به صورت رایگان مجله ارسال می‏ شد. امیدوارم کمی از ژست‏ های روشنفکرانه دور شویم و به طور واقعی به زندگی و مسائل پیرامون آن نگاه کنیم، امیدوارم!

پنجم: هر چند دیر اما خوشحالیم که در این شماره بخش ترجمه شعر کُردی  را با همراهی و همدلی دوست شاعر و مترجمم جناب آقای محمد مردای‏ نصاری  اضافه کردیم و امیدواریم بتوانیم  با انتشار ترجمه‏ های از شعر شاعران کرد این وظیفه را به درستی انجام بدهیم

ششم: امیدوارم تلخی این سطرهای میانی، شیرینی سلام بهاری ما را بر دوستان همراه مان تلخ نکرده باشد. دعا می‏ کنیم خداوند مهربان همه ما را عاقبت بخیر کند و ما شکرگذار نعمت‏ های بی پایان او باشیم.

عبدالرضا شهبازی

مدیر مسئول و سردبیر

دوازدهمین شماره فصل نامه ادبی درگاه (بهار 94) منتشر شد

سر آغاز سخن:

اینک بهار

یادداشت:

جشن‏ نامه چهارسالگی مجله درگاه

مقالات:

تحلیل ساختاری شعری از احمد شاملو/دکترمحمدحسین بهرامیان

بازخوانی تفکر افقی و عمودی رولان بارت/ محمد پیرحیاتی

چرا ضد کارگاه شعر؟/ سپیده جدیری

شعر:

رضا اسماعیلی، مهرداد اوستا، مانا آقایی، معصومه باغیان،  محمدعلی بهمنی، روجا چمنکار، سریا داودی‏ حموله، نینا رزندی، نجمه زارع،نگین سرحدی، حمیدرضا شکارسری، محمد شمس لنگرودی، میلاد شهبازی، مسعود صادقی بروجردی، عبدالرضا فریدزاده،  سیدضیاء قاسمی، احمد قربان‏زاده، اصلان قزللو، محمد قهرمان، مشفق کاشانی، کورش کرمپور، محمود معتقدی، علیشاه مولوی، مریم نظری

 

داستان:

کیف/ بنفشه حجازی

خاطره‌های ورقه شده/ مریم فرهادی

چند داستانک/ ضحی کاظمی

ترجمه:

انگلیسی/ادوين موئر/ شاعر معاصر اسكاتلندي/ ترجمه پوران کاوه

انگلیسی/ ويليام بليك/ ترجمه/ فریبا بسطامی

عربی/ سعاد الصباح/ترجمه: می پرنیایی فرد

ترکی/ علا‏الدین توپچو/ مترجم: طاهره میرزایی

ترکی/ متین توران/ترجمه: طاهره میرزایی

کردی/ لطیف هلمت/ ترجمه: محمد مرادی نصاری

نقد کتاب:

یادداشتی بر رمان «سال درخت» نوشته‌ی ضحی کاظمی / بهاره ارشدریاحی

سکانس یک، وضعیتی متفاوت در غزل کردی/ نقدی بر غزلی کوردی از مصطفی بیگی / فریاد شیری

                  

کارنامه‎ی ثریا کهریزی با آثاري از:

علی الفتی، آرش الله‏ وردی، مهدی «تیرداد» آتش‏کار، ابوالفضل پاشا، رضا پورجوادی، پژمان قانون، فرهاد کریمی، سعید نصاریوسفی.                                                                            

تازه‌هاي نشر:

 کودتای دو نفره، و چنین گفت راحله سلطان، لیلای بی دریغ، نیایش و طلب عاشقانه در شاهنامه و ایلیاد و اودیسه، ترانه‏ های دلواپسی، چه می‏ گویی ننه کریم، تورا من دوست دارم عاشقانه، بذار بهت شلیک کنن، تمام غزل‏ هایم برای تو، آواز بلند، جنوب با طعم لیوا، کلمات بیش از آدمی رنج می برند

 

 

صاحب امتياز: موسسه فرهنگی مطبوعاتی درگاه پژوهان لُرستان

مدير‌مسئول و سردبیر: عبدالرضا شهبازي

ويراستار: فريبا بسطامي

دبير  بخش داستان: كرم‌رضا تاجمهر

دبير بخش عربي: بهروز سپيدنامه

دبير بخش انگليسي: فريبا بسطامي

دبیر بخش ترکی: طاهره میرزایی

دبیر بخش کردی: محمد  مردای نصاری

طراحي سرلوحه‌: سجاد همتي

طراحی وصفحه آرا:  اكبر حيدري

 

 

من فقط گریه ‏ها یادم مانده است

عبدالعلی دست‏غیب

نگاهی به دفتر شعر پرویز حسینی

 در نظر نخست‏‏‏ نشانه ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ها و تغییرهایی که در دفتر شعر «من گریه‏‏ ها فقط یادم مانده است »،گواهی دهنده (اعترا‏‏ف‏ها)ئی است در باره زیستن و عشقی ناکامیاب که مانعی برونی آن را باعث آمده یا آن را هم‏چون نهر زلالی که به هوای دل خویش جاری بوده از سنگ و سفال،گردوخاک و زخم و خون آکنده و آلوده کرده است. آن پاکی درونی و گرمای عاطفی شاعر- که اشعار او را می‏ نویسد یا می‏ نویساند، چیزی نیست جز واقعیت‏ هایی ساده و بی پیرایه. اما این سادگی اندیشه و بیان سراینده را نباید به معنای ژرف نبودن یا کم اهمیتی مضامین و درون  مایه‏ های اشعار او گرفت. دفتر شعر او البته تغزلاتی است غالبا در باره معشوقی  از دست رفته  یا به دور دست رفته اما ژرفا و حالتی دارد شاخص و دلالت‏ های اجتماعی در آن کم نیست و نیز اندوهی در آن موج می‏زند که بیشتر وقت‏ ها، دل‏پذیر است و گاهی بسیار تکان دهنده و هراس آور:

اما شانه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ هایت که بلرزد همه می‏ فهمند خیلی وقت است/ موهایت را کسی شانه نکرده/ تقدیر ما گریه بود در تقاطع فصل‏ ها/ از یاس چه می‏ ماند جز بوی یاس‏ ها. (ص23)

یا:

 بانوی آب‏ ها ماه/ گیسو سپرده به دریا/ این است که ماهیان مست به قلاب می‏ افتند/ صدف‏ های صبور سینه به ساحل می‏ سایند/ ماسه‏ های سرد درکرانه‏ های اندوه/ رویای بادبان‏ های گمشده می‏ بینند/(همان،35)

شعر کودک و نوجوان ما، بی نام او، چیزی کم دارد!

جواد محقق

 

من این توفیق را داشته‏ ام که نزدیک به دو دهه، به عنوان معلم، مربی و داور مسابقات فرهنگی، هنری دانش آموزان سراسر کشور در اردوهای شعر و قصه، مطالعه و تحقیق و کتاب‏خوانی یا روزنامه ‏نگاری شرکت کنم  و در کنار دیگر همکارا نم در تعلیم و تربیت غیر رسمی و آموزش کارگاهی چند نسل از شاعران، نویسندگان و روزنامه‏نگاران جوان کشورم، سهمی هرچند اندک داشته باشم.

محصول آن سال‏های پر بار که متاسفانه، کش و قوس‏های سیاسی آن را ناتمام گذاشت و تجربه‏ های ارزشمندش با پرسش بی جواب مهر به "کما" رفت، صدها شاعر و نویسنده و روزنامه‏نگاری هستند که امروز، اغلب در صدا و سیما، خبرگزاری‏های گوناگون و مطبوعات مختلف کار می‏کنند و عموما صاحب مجموعه شعرها و مجموعه داستان‏های متعدد شده‏اند و مایه‏ی مباهات فرهنگ و ادب کشورند.

دوست نوجوان دیروز و همکار جوان امروزم حمید هنرجو هم یکی از دانش آموزان همان اردوها و پرورده‏ی همان روزهای مبارک است.

تا آن‏جا که به یاد دارم، حمید، دانش آموز سال دوم راهنمایی یکی از مدارس ملایر بود که به اردو های فرهنگی، هنری دانش آموزان راه یافت. چهره‏ی نوجوان و شیطنت‏ های کودکانه او در اردو، پس از قریب به سی سال هنوز در خاطر همکاران هست و گاهی یاد می‏شود. بخصوص که اکثریت قریب به اتفاق بچه‏ های اردو، محصل دبیرستان بودند و دانش آموزان مدارس راهنمایی از عدد انگشتان دست تجاوز نمی‏ کردند و تنها معدودی از آن‏ها به مدد طبع بلند و توان بالایشان به این جمع راه می‏یافتند که حمید  از آن جمله بود.

یازدهمین شماره فصل نامه درگاه/ زمستان 93 منتشر شد

صاحب امتياز: موسسه فرهنگی مطبوعاتی درگاه پژوهان لُرستان

مدير‌مسئول و سردبیر: عبدالرضا شهبازي

ويراستار: فريبا بسطامي

دبير  بخش داستان: كرم‌رضا تاجمهر

دبير بخش عربي: بهروز سپيدنامه

دبير بخش انگليسي: فريبا بسطامي

دبیر بخش ترکی: طاهره میرزایی

طراحي سرلوحه‌: سجاد همتي

طراحی وصفحه آرا:  اكبر حيدري

در این شماره مطالب زیر منتشر شده است  

سر آغاز سخن:

بستن فضا فایده‌ای نخواهد داشت/ سیدحسن خمینی

یادداشت:

گونگادین؛ دن‌کیشوت ایرانی/کرم‌رضا تاج‌مهر

شعر:

سیمین الوند، فروغ بهاروند، فرشته پناهی، غزل تاجبخش، بهاره رضایی، هوشنگ رئوف، فرامرز سه ‏دهی، ذوالفقار شریعت، مسعود شیرمحمدجماعت، مهدی عابدی، فرهاد عابدینی، الهه فاضل ‏نیا، محمدعلی قاسمی، علی‏رضا کرمی، الهام کریمی، ثریا کهریزی، بهار کیخسروکیانی، هوشنگ گراوند، سارا  محمدی‏ اردهالی.

داستان:

آن روز، اولش آفتابی بود/ مجید پولادخانی

من خواب دیده‌ام/ اعظم سبحانیان

دروغ میگه، جناب قاضی!/ امیر کِلاگِر

نیمكت خاكستری/ آیدا مجیدآبادی

گفت‏وگو:

بیان طنزگونه و گروتسک ‏وار عمق فاجعه را بیشتر نشان می‏ دهد

گفت‏ وگو با پژمان قانون/ سعید نصار یوسفی

ترجمه:

زندگی ‏نامه و شعری از آن سکستون/ شهناز خسروی

زندگی نامه و داستانی از احسان عبد القدوس/ سید مهدی حسینی نژاد

گفت‏ وگو با احمد ارتان میصیرلی/ طاهره میرزایی

 

نقد کتاب:

بافتار مجموعه‌ی «واژه ‏ها به همین منوال»سروده‌ی ابوالفضل پاشا/ سریا داودی حموله

نگاهی به دفتر شعر پرویز حسینی/ عبدالعلی دست‏غیب

رمز گشایی ساده‏ ی یک شعر/ فرهاد عابدینی

جلوه‏ هایی از مکاتب ادبی در زبان داستانی «احمد محمود» و «محمود دولت‏ آبادی»/ فاطمه  محسن‏ زاده     تاملی بر مجموعه شعر «جنون آب» سروده‏ی هوشنگ رئوف/ سعید نصاریوسفی

                    

کارنامه‎ی حمید هنرجو با آثاري از:

محمدرضا اصلانی، غلامرضا بکتاش، ضیاء‏الدین ترابی، محسن حسن‏زاده لیله‏ کوهی، سیدمحمود سجادی، کامران شرفشاهی، حميدرضا شكارسري، مراد طاهرنیا، عزیز کلهر،  مصطفی محدثی خراسانی، جواد محقق، فریدون محمودی، سینا میرزایی، محمدمهدی میرزایی، عرفان نظرآهاری، سیدسعید هاشمی

 

تازه‌هاي نشر:

 مجموعه  قطعه‏ های ادبی «واگویه‏ های ارغوانی» مجموعه شعر «سیب لب‏ هایت که افتاد»، مجموعه داستان «آن‏ دستِ پُل»، مجموعه شعر «در آستانه ‏ی فردا»، مجموعه شعر «سوت در ایستگاه برزخ»، مجموعه شعر «دوستت دارم، همین»

شعر   معاصر ترکیه


اشاره:

طاهره میرزایی/ دبیر بخش ترکی

  شعر زنان آکادمسین ترکیه

روند نو گرایی در شعر و ادبیات ترکیه، نقش زنان در شکل گیری این ادبیات نوین و پوست اندازی شعر کلاسیک را که تا به امروز ادامه دارد نمی توان انکار نمود. به هر حال از دیروز تا به امروز شعر و ادبیات ترکیه فرود و فرازهای بسیاری را پشت سر گذاشته و تلاش نسل های پیشین، شعر و شاعران امروز ترکیه را تحت تاثیر قرار داده است. افزایش چشمگیر حضور زنان در حوزه‏ی ادبیات به خصوص شعر هم می ‏تواند تحت تاثیر همین تلاش ‏ها باشد. شعر زنان ترکیه شباهت محتوایی زیادی به شعر زنان ایرانی دارد. زبان و صدای زنانه، موتیف ‏های مشترک به عنوان زنان شرقی، ظرافت ‏ها و حساسیت‏ های شاعران و ....

به ویژه پس از دهه ‏ی هشتاد ترکیه که شعر به دوران ایستایی و رکود رسیده بود، ازدهه‏ی پیش تا به امروز تلاش شاعران، به خصوص زنان، را می‏بینیم که شعر را به فضا و حوزه‏ای علمی ‏تر و آکادمیک ‏تر هدایت نموده و به سوی شعر مدرن پیش می‏ برند. توجه به فرم و ساختار و تعویق معنا با استفاده از زبان و به کارگیری عاطفه در کنار زبان  در شعر نسبت به گذشته از نمونه‏ های این تغییر است که با تلاش‏های این بانوان آکادمیسین، شعر ترکیه از حالت تکرار و رکودی که شعر در آن گرفتار شده  رها و جریان‏ های جدید شعری‏ای بیافرینند که در شعر مدرن دنیا هم جایگاه خود را از نو به ثبت برساند.

دهمین شماره فصل نامه ادبی درگاه منتشر شد

                 

دهمین شماره فصل نامه ادبی درگاه پاییز /93 ویژه نامه محمدجعفر محمدزاده نویسنده و روزنامه نگار منتشر شد.

صاحب امتياز: موسسه فرهنگی مطبوعاتی درگاه پُژوهان لُرستان
مدير‌مسئول و سردبیر: عبدالرضا شهبازي
ويراستار: فريبا بسطامي
دبير  بخش داستان: كرم‌رضا تاجمهر
دبير بخش عربي: بهروز سپيدنامه
دبير بخش انگليسي: فريبا بسطامي
دبیر بخش ترکی: طاهره میرزایی
طراحي سرلوحه‌: سجاد همتي
طراحی وصفحه آرا:  اكبر حيدري
ليتوگرافي و چاپ: طاهر

در این شماره می خوانیم:

یادداشت مدیر مسئول:
سر آغاز سخن

مقاله:
عکاس ازلی و انسان اساطیری/ محمد پیرحیاتی
نظریه توجه به هویت/ مریم رحمانی
نگاهی به جریان ترجمه در ادبیّات نمایشی ایران/ شهرزاد روستایی
مروری بر کتاب فرج بعد از شدت / نگار نادور

گفت‏ وگو
 رمز گشایی یک سمفونی در  گفت‏ وگو با کرم رضا تاجمهر
شعر:
علی آزادی، حبیب الله بخشوده، مزدک پنجه‏ ای، سالم پور احمد، محمدرضا ترکی، مهسا تیموری، بیژن جلالی، اسماعیل چکانی، بنفشه حجازی، پرویز حسینی، فروغ داودی، دانیال رحمانیان، علی‏ محمد زیدوندی، بابک سلیم ساسانی، محمدعلی شاکری‏ یکتا، کامران شرفشاهی، میلاد شهبازی، شیوا فرازمند، پوران کاوه، عفت کیمیایی و آیدا مجید آبادی

داستان:
صدف‏ های بندعباس/ حمیدرضا شریفی
مترسک گندم‏زار هشتمی/ وحید شیخ احمد صفاری
ردپای برفی/ امین شیرپور

ترجمه:
سیلویا پلات- ترجمه/ شهناز خسروی
یحیی السماوی- ترجمه/ قاسم ساجدی
نیلای اوزر- ترجمه/ طاهره میرزایی
موثر ینی آی- ترجمه / طاهره میرزایی

نقد کتاب:
انسان در برابر انسان/ بهاره ارشد ریاحی
آشنازادیی‏ هایی ساختاری/ سریا داودی حموله

کارنامه‎ی محمدجعفر محمدزاده با آثاري از: .
محمود اکرامی‎فر، پدرام پاک ‏آیین، کرم‏رضا پیریایی، مسعود فرج ‏الهی، مصطفی محدثی‎خراسانی، امیدعلی مسعودی، ساسان والیزاده، سلیم هاتفی و  محمدجعفر محمدزاده.

تازه‌هاي نشر:
 مجموعه شعر «سمتِ حرف»، مجموعه شعر« هزار سال نمک زیر پلک ‏های من است»، مجموعه داستان« لیتیوم کربنات»، مجموعه شعر« دریا برای زن شدن کم است»، مجموعه داستان« همسفر سرخ»، مجموعه  قطعه ‏های ادبی« واگویه‏ های ارغوانی»، مجموعه شعر« واژه‏ ها به همین منوال»




 

بايد يادت بماند گريه نکن نگاه کن

درگفتگو با احمد بيگدلي نويسنده رمان« اندکي سايه»

گفتگو: ياسر اکبريان

اشاره:

احمد بيگدلي در اهواز (۲۶ فروردين ۱۳۲۴) متولد شد، اما از دهه‌ي شصت تاکنون ساکن نجف‌آباد اصفهان است. در مهرماه 1347 که به استخدام آموزش و پرورش لاهيجان درآمد، داستان‌نويسي را به طور جدي آغاز کرد و اولين داستان‌اش را در مجله‌ي ادبي فردوسي در همان سال به چاپ رساند. در سال 1364 به اتفاق علي يزداني، حسن محمودي و سيدرضي آيت نشست ادبي جمعه را تشکيل دادند که به مدت 10 سال اين نشست ادامه يافت و حاصل آن براي او، مجموعه داستان «من ويران شده‌ام» (1381) مي‌باشد که توسط انتشارات «نقش خورشيد» در اصفهان منتشر شد. اين دومين مجموعه پس از مجموعه‌ي «شبي بيرون از خانه» (1374) است که توسط «نشر مينو» در اصفهان منتشر شده بود. احمد بيگدلي طي سال‌هاي 76 تا 82ـ1381مجموعه‌داستان‌هاي «آناي باغ سيب» و «آواي نهنگ» را پديد آورد. مجموعه‌داستان آواي نهنگ برنده‌ي هفتمين جايزه‌ي کتاب فصل شد. در سال 1385 نيز رمان «اندکي سايه»ي او برنده‌ي بيست و چهارمين دوره‌ي کتاب سال جمهوري اسلامي شد و اين اتفاق باعث گرديد بسياري با نام و آثار ايشان آشنا شوند.