سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

اسطوره و اومانیسم/لطف الله شیرین زبان

یکی از تفاوت های اساسی بینش اومانیستی و اسطوره ای به انسان و جامعه در افراط و تفریطی است که در نگاه اسطوره ای وجود دارد و سعی می کند قسمتی از نیازهای انسان را بیش از اندازه بزرگ کند و بقیه آنها را نادیده بگیرد.

اگر انسان را به عنوان یک کل در نظر بگیریم دارای اندام های مختلفی مانند دستگاه گوارش(شامل دهان ، مری ، معده و..)؛ دستگاه عصبی(مغز، نخاع و..)و دستگاه های متعدد دیگری است. در نگاه اسطوره ای تمام سعی و کوشش بر این معطوف می گردد که دستگاه گوارش را به عنوان مرکز زباله و دستگاه پست تر معرفی کند و به دستگاه عصبی بیش از پیش بها داده شود و به صورت کاریکاتوروار سیستم عصبی برجسته می گردد.

در این بینش که جهان را به دو قسمت پست و عالی تقسیم بندی می کند اکثر نیازهای مادی انسان را نادیده گرفته می شود و فقط دم از معنویات و جهان اخروی زده می شود بدون اینکه فکر کند که جامعه هم مانند انسان دارای اندام های متعددی است و هر کدام از این اندام ها در جای خود و به نوبه دارای نیازهایی است و بدون برآورده کردن این نیازها کل سیستم جامعه و انسان از کار می افتد. اگر قند خون افت کند مغز هم به کما می رود و بی هوش می شود و برای اینکه قند خون همیشه در حد متعادلی باشد باید سیستم گوارشی به صورت منظم کار کند.

در نگاه اومانیستی تمام نیازهای اساسی انسان را به صورت هرم در نظر می گیرند که اولین پله آن نیازهای حیاتی انسان است(شامل آب، غذا، هوا، دفع، سکس و..)و در پله دوم به نیازهای دیگری چون امنیت و مسکن پرداخته می شود و در آخرین پله انسان نیاز دارد تا در خود بشکفد و به تعالی برسد و همه این نیازها را جزو نیاز اساسی انسان می دانند بدون اینکه یکی را حیوانی و دیگری را انسانی قلمداد کنند. همه جزو نیاز انسان است و باید پله پله برآورده شود.

هرگز دهه شصت از یادم نمی رود زمانی که نوجوان بودم. تمام مراکز موسیقی بسته شده بود و داشتن یک نوار کاست به تنهایی جرم بود. داخل ماشین ها بازرسی می شد و نوار کاست ها جمع آوری می شد. کاباره ها و میکده ها بسته شده بود و هنرمندان زیادی به ناچار کوچ کرده بودند و پوشیدن لباس نو بسیار مذموم و بد بود. در عروسی ها خبر از شادی نبود و هرکس ازدواج می کرد انگار دچار معصیت می شد باید بی سروصدا دست عروسش را می گرفت و می برد به خانه خودش. نه دست زدنی نه رقصی و حتی زبانم لال نه موسیقی و ارکستری. مجلس عروسی مجلس عزا بود و عده ای می گفتند مداح بیاورید تا روضه حضرت قاسم را بخواند.

جامعه شعار زده ما همین را می خواست و ما نیز به آن تمکین کرده بودیم و حال در سال هزار و سیصدو نود ودو دوباره به گذشته بر می گردم و جوانان هیجده نوزده ساله فعلی را مقایسه می کنم با نوجوانی خودمان.

به جای خواننده های با پرنسیب و دارای شخصیت اخلاقی بسیار بالایی چون خانم پریسا خانم حمیرا عده ای رپ خوان آمده اند که آنچه برای شان اصلاً مطرح نیست اخلاق  و موسیقی است. به شخصه چند نفرشان را می شناسم که حتی نام دستگاه های موسیقی را نمی دانند و به کمک کامپیوتر و میکس می خوانند.

به جای میکده هایی که بسته ایم و مشروبات استانداردی که می ساختند اکنون در خانه ها در حال تولید شیشه و مواد روانگردانی هستند که کل شخصیت انسان را دگرگون می کند و بعد از چند سال غیر از مرگ زودرس نتیجه ای ندارد.

شهر ممنوع را آتش زدند و بیچاره انسان هایی که داخل آن سوختند. تنها کسی که از این زنان بی دفاع حمایت کرد طالقانی بزرگ بود انسانی که مردانه در نماز جمعه گفت اینها زنان و دختران خودمان هستند که در بیداد رژیم پهلوی سوخته اند همانطور که مردان ما سوخته اند و حال در هر محله ای یک خانه ممنوعه درست شده است. فقط با این تفاوت که اگر آن شهر قابل کنترل بود این خانه ها کنترل نمی شود و آمار ایدز بیداد می کند.

به جای کارخانه داران و سرمایه دادان که تولیدی داشتند و کارخانه می زدند و تولید می کردند و از سرمایه خود مدرسه می ساختند و به مراکز خیریه می رسیدند سرمایه داران بی ریشه ای ظاهر شده است که فقط و فقط مصرف می کند. خانه های لوکس، ماشین های شاسی بلند سوار می شود و فقط و فقط از راه رانت و دلالی تغذیه می کند و آنچه برایش مطرح نیست همانا آرامش روانی جامعه است.

چرا به اینجا رسیده ایم چون به جامعه به عنوان یک کل نگاه نکرده ایم و فقط و فقط به قسمتی از نیازهایش رسیده ایم و از بقیه چیزها غافل شده ایم. نگارنده این سطور مجسمه هایی از خدایان و پیامیران را دیده ام که در قرون وسطی و در کشور ینگه دنیا ساخته شده است. مجسمه های سرتاپا لخت و دارای پایین تنه. چرا چون از همان موقع این اندیشه در حال نضج بود که انسان در کلیت خود انسان است و باید برای تمام نیازهایش خوراک تهیه کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد