-
معطل / لیلا پور حسین
پنجشنبه 30 فروردین 1403 16:24
⚜#سهگانی⚜ در دشت ناامید رویش معطل است؛ امید یک جوانه سرآغاز جنگل است. *** #لیلا_پورحسین ╭━═━⊰
-
خالی / سلمان صالحی نیا
پنجشنبه 30 فروردین 1403 16:18
چیزی نتراود، جز آه سفالی از کوزهی خالی. **... #سلمان_صالحی_نیا ╭━═━⊰
-
بی شرم / فاطمه پور رضایی
پنجشنبه 30 فروردین 1403 16:15
مرگ هم بیشرم است؛ داغداریم و نرفتی از یاد، مرده خاکش گرم است. **... #فاطمه_پوررضایی_مهرآبادی ╭━═━⊰
-
سفر به خیر/ مهدی عاطفراد
چهارشنبه 29 فروردین 1403 21:18
مرد بینوای خستهای، در آخرین دقایق شب عزیمتم به سرزمین دوردست رازهای دلگشا دست تشنهی مرا میان دستهای غرق خواهشش فشرد و گفت: (با چه حسرت شگفتآوری) "سفر به خیر. چون به مقصدت رسیدی و سفر تمام شد، رفیق! یادمان کن و به ما خستگان پایبستهی بلاکشیده و عذاب دیده، فکر کن و در آن دیار رازهای بس شگرف زادگاه استعارههای...
-
نگاهی به سنگستان شعر نیما یوشیج/ مهدی عاطفراد
چهارشنبه 29 فروردین 1403 21:16
سنگ یکی از جسمهای سخت، متراکم و منجمد طبیعت است که نماد سرسختی و ایستادگی و درهمشکنندگی است و در شعر نیما یوشیج حضوری چشمگیر دارد و در گوشه و کنار چشماندازهای شعرش میتوان جلوههای تماشایی آن را دید و در آنها تأمل کرد. سنگها در شعر نیما یوشیج گاهی و جایی مانع و سد اند بر سر راه روندگان، یا ناهموارگردانندهی راه...
-
بداهه / علی رضا رجبعلی زاده کاشانی
جمعه 24 فروردین 1403 15:45
-
طاقت بیار رفیق / محمد ابرغانی
جمعه 24 فروردین 1403 15:39
من چه ام از سیمین کم است تا نتوانم یک شعر نوین گویم شعر نویی زیبا چون قویی فریبا صحبت قو شد ، جالبست این خودش یک نوع قالبست قوی حمیدی یادت هست به ایشان اعتقادت هست وقتی سیمین توان دارد نیما توی غزل باشد محمد ابرغانی نیما ، می تواند باشد توی نو سرا ها باشد
-
خسته / سید علی میر افضلی
یکشنبه 19 فروردین 1403 16:19
خستهام شبیه آن مسافری که از هزار فرسخ سیاه آمدهست و بازوان هیچ کس برای در بغل گرفتنش گشوده نیست. خستهام شبیه قفل کهنهای که سالهای سال بی کلید مانده است. خستهام شبیه نامۀ بدون مقصدی که باد کرده روی دست پستچی. خستهام شبیه پلّههای بی سر و تهی که... خشک و خالیی که... غم گرفتهای که... چند پلّه خستهتر هنوز...
-
الهه شعر / حاتم نیک یار
شنبه 18 فروردین 1403 06:02
وقت تحویل سال نزدیک است سفرهات را بگستران بانو هفت سین را بچین و روشن کن شمعها را به گردش از هر سو حرفِ سیر و سماق و سنجد نیست بیگمان هفتسین زنی کورد است دختری از تبار کوهستان سروقد سبزهرو سیهگیسو یادگار اصالت این خاک بازتاب شکوه کوهستان دختری از تبار مادریم از غزالان مست دالاهو دختری که هزار و یک شاعر با خیالش...
-
نه / اسماعیل خویی
شنبه 18 فروردین 1403 05:53
کام همگان باد روا کام شما نه ایام همه خرم و ایام شما نه زآن گونه عبوسید که گویی می نوروز در جام همه ریزد و در جام شما نه وآنگونه شباندوده که با صبح بهاری شام همگان میگذرد شام شما نه و انگار که خورشید بهارانه ایران بر بام همه تابد و بر بام شما نه ای مرگپرستان بپژوهیدم و دیدم هر دین به خدا ره برد اسلام شما نه قهقاه...
-
رنگ / محسن صلاحی راد
پنجشنبه 16 فروردین 1403 14:31
رنگی که دیگرانم، رنگی که من همانم، من، من، چه باک، باز همان من. (آن شیخ را بگویید: «ایشان بگو به خود، که فریبایی. تو هیچ باش و کلّ جهان باش. بگذار من همان من.») من، من، نه بیکرانۀ اقیانوس، نه پهندشتِ دریا، نه سیلوارِ رود، نه چشمه، نه جوب حتی؛ آبی که ریخت از کفِ دستی، آبی که خُردناک، که جاری، نه بیش ازین، تا لحظهای...
-
پرسه / محمد رضا راثی پور
پنجشنبه 16 فروردین 1403 14:30
و باز نم نم باران ارغوانی حزن میان این همه مردم چقدر تنهایم میان این همه مردم که چتر وا کردند چه بی پناهم و در معرض نفوذ ، هنوز و آرمانها ، آری چه آرمانها که زیر پای تلاش معاش لگد شود هر روز میان این همه مردم همین مجسمه های یخی که حسی را بجز بطالت و تکرار بر نه انگیزند مواظبند که در گیر خیر و شر نشوند شتابشان که از...
-
شاملویی که من می شناختم / محمد محمد علی
دوشنبه 13 فروردین 1403 08:20
کتاب شاملویی که من می شناختم ، محصول یک دوره همراهی و آشنایی نویسنده شهیر محمد محمد علی با احمد شاملو شاعر فقید است که که در سال 1392 در تیراژ 1000 نسخه و با قطع رقعی به چاپ رسده است. در خلاصه ای که در پشت جلد کتاب آمده نویسنده غرض و مقصود خود را چنین بیان می کند: کسی نبود که حالا مثلا نه با یادداشتی یا حتی نقدی بر...
-
پایان در آغاز /محسن الوان ساز
دوشنبه 13 فروردین 1403 08:09
-
چرا کلاسیکها /فرهاد قنبری
جمعه 10 فروردین 1403 21:33
شاید بسیاری در ذهن خود این سوال را داشته باشند که فیلسوفان و نویسندگان چند هزار سال پیش و ادبیات کلاسیک چند سده پیش (نمایشنامه، شعر، رمان و داستان کوتاه) برای انسان قرن بیست و یکمی چه دستاوردی می تواند داشته باشد. شاید عدهای از خود بپرسند(کما اینکه مدام با این سوالات در جامعه و شبکههای مجازی مواجه میشویم) که سعدی و...
-
بلند / محمد علی شاکری یکتا
چهارشنبه 8 فروردین 1403 08:26
بر نقره مذاب صدایت شعری بلند می تابد آنسان که آفتاب بر بام خانه های قدیمی انگار شاخه جوان جوانه جانش را در جنگلی به وسعت گلدان نشانده یا خط،سیر این همه پرنده زخمی دلتای رودخانه و دریا را گم کرده است ۷ / ۱/ ۱۴۰۳
-
برشی از یک یادداشت / از گروه تلگرامی سیزین همراز
یکشنبه 5 فروردین 1403 11:20
رضا براهنی، آموزگار، نویسنده، شاعر، منتقد، نظریه پرداز، و روشنفکرِ جنجالیِ جسورِ تیزِ برندهِ متناقضِ پرتلاطمِ متعصبِ چشم آبیِ تبریزی، سرانجام به تاریخ پنجم فروردین ماه 1401، جهان را ترک و به دیدار آفتاب شتافت. او که قصه های بسیاری برای تمامی نسل های بعد از خود نوشته بود، اما خالی از تمامی چفت و بست های آن قصه ها، در...
-
نو رباعی / جلیل صفر بیگی
یکشنبه 5 فروردین 1403 08:43
می خواهم از این خانه فراتر بروم لولا به خودم چگونه ازدر بروم؟ قفلم به چهارچوب جانم باید از پاشنه خود را بِکَنم در بروم #واران @js313 کو آنکه خر مراد من نعل کند تا جیب عبای من پر از لعل کند یک متر زمین سند به نامم نشده امضای مرا کاش کسی جعل کند @js313
-
غزل گریه / سید احمد حامدی
یکشنبه 5 فروردین 1403 08:43
دیشب به افتخار مصدّق گریستم تا سرکشد زبانهی مشرق گریستم تاریخ را به ضبط حقایق ورق زدم تقویم را به ثبت دقایق گریستم از داستان شاهد عادل به مظلمه بر آستان مخبر صادق گریستم از چاه پادشاهی لاحق برآمدم در چالهی ولایت سابق گریستم در تونل زمان یله بر مرکب خیال "رفتم به دادگاه مصدّق" گریستم محکومِ حکمِ حبسِ نفس از...
-
بید / جعفر مقیمیان
یکشنبه 5 فروردین 1403 08:42
نوروز رسید بید خشکی این را از رنگ درختهای دیگر فهمید #جعفر_مقیمیان #نورباعی @kar471
-
دریچه را بگشا بهار آمده است! / علی بابا چاهی
یکشنبه 5 فروردین 1403 08:42
حق با شماست : به قهقهه قاه قاه؟ بخندیم یا ابر بشویم در بهاران؟ فقرو تنگدستی و فجایع را؟ طرح و بسط تعذیب جسم و جان آدمیان را؟ ان کس که اسب داشت غبارش فرو نشست گرد سم خران شما نیز بگذرد! ادوارد سعید به عهده می گیرد لابد که می نویسد : هرکسی که به نوشتن روی می آورد، نمی تواند به اعتراض های مردم بی اعتنا بماند! و من به فکر...
-
ایدئو لوژی / ژان_دووینیو
یکشنبه 5 فروردین 1403 08:40
ایدئولوژی همواره صحنه را جارو می کند و می روبد و هرگز بحث با دیگر ایدئولوژی ها را نمی پذیرد، چون با آگاهی ای تیره ومبهم می داند که چیزی جز اندیشه ای محدود و مثله شده و "اندیشه ی ساخته و پرداخته ی دیگران" نیست. و به عنوان ایدئولوژی خودی، آرزومند نابود کردن ایدئولوژی دیگر (= مخالف) ، بدین امید که از این دور...
-
نمونه های شعر دیروز برای تبرک
یکشنبه 5 فروردین 1403 08:35
چراغان / فریدون مشیری من امشب هفت شهر آرزوهایم چراغان است زمین آسمانم نور باران است کبوترهای رنگین بال خواهش ها بهشت پر گل اندیشه ها را زیر پر دارند صفای معبد هستی تماشائی ست: زهر سو نوشخند اختران در چلچراغ ماه می ریزد جهان در خواب تنها من در این معبد در این محراب: دلم می خواست:بند از پای جانم باز می کردند که من تا...
-
سفر / مرتضی معراجی
یکشنبه 5 فروردین 1403 08:25
گفتی : « باید دل کند و زین دیار سفر کرد وز ذهن ـ خوب و بد ـ هر یاد و یادگار به در کرد وآنگاه از هرچه نه دلخواه یا هرچه به دل بار سرمست و بی قرار گذر کرد .» گفتم : « گیرم بتوان به هر دیار مٓقَر کرد وز هرچه هست سخت ودل آزار حذر کرد امّا ای دوست می شود از خویشتن فرار مگر کرد ؟ » #سیدمرتضی_معراجی @naghdehall
-
بهار نیما/ مهدی عاطفراد
یکشنبه 27 اسفند 1402 19:49
نیما یوشیج نسبت به فصل بهار، کم و بیش، احساس خوشایندی نداشت و فرارسیدن بهار چندان خوشحالش نمیکرد. او خود را مرغی اسیر قفس حس میکرد و بهار نمیتوانست او را، درحالیکه در گوشهی دام قفس دربسته خودش را محبوس میدید، شاد کند یا در دلش شوری برانگیزد. در دو تا از غزلهایی که در سال ۱۳۱۷ سروده، این احساسش را با این بیتها...
-
چه بینشاط بهاری!/ مهدی عاطفراد
یکشنبه 27 اسفند 1402 19:47
بهار سبز طبیعت فرارسیده و من از اشتیاق بهارانه بینشان هستم. سرای جان من از شادی و نشاط تهیست در این خزان جوانی غمآشیان هستم. چه جای شادی و شور؟ در آن زمان که تو در بند رنج، دلتنگی برای آزادی و حبس در قفس تار و تنگ بیدادی . چه جای خوشحالی؟ در آن زمان که اسیری، اسیر جوروجفا و زجر میکشی از زخم مهلک حرمان و درد...
-
بهارانه ها / سعید سلطانی طارمی
شنبه 26 اسفند 1402 04:09
بهار 1 زن گفت: سرشاحه ی چنار ، از دکمه های سبز هیاهو ست. مرد ، از پنجره نگاه به بیرون کرد. در کوچه های شهر زنی سبزه می شکفت. بهار 2 گنجشک ماده آمد کنار پنجره : جیک جیک جیک گنجشک نر، با یک نوار سبز به منقار خود را به او رساند. و لانه ی جدید آغاز شد. 18/12/88 بهار 3 یک روز ، خورشید پای پنجره ات می آید و شیهه می کشد....
-
احترام / سید علی میر افضلی
جمعه 25 اسفند 1402 08:12
به احترام بهار جهان به زمزمه برخاسته ست: درخت، دریا، دشت پرنده، باران، سنگ تو نیز در این طراوت جاری برای پر زدن از خود، دلی مهیا کن!
-
به بهار / محمد ابرغانی
جمعه 25 اسفند 1402 08:10
به بهاری که می رسد از راه حرفها دارم و نمی گویم بگذارید از در آمد که تو ، سر و رویی صفا دهد با یکی چای تازه ی خوشرنگ که کشد هورت خستگی از تنش برون برود بعله ، اینقدر صبر کردم من این یکی دو دقیقه هم رویش خب بهار عزیز سوقاتی این همه چشممان سفید شده که بیایی بگو چه آوردی مات مانده است و قند در دهنش گوئیا مثل سنگ خشک شده...
-
بی خانه / مرتضی دلاوری
جمعه 25 اسفند 1402 07:59
ای ابتذال خیرهی آرامش! بیخانهام... دهانهی آتشفشان کجاست؟