-
جنگ گندم جهانی / علی بهمنی
پنجشنبه 28 دی 1402 16:12
بنا به وضعیتی تازه راه می افتد شیوع پست مدرن از شروع بورخس ها سوسور:( به لهجه اجداد تاتمی) / -کانادا- - گرفته اند تب شهر را مهندس ها حرارت از بدن شهر می زند بیرون شبیه گا ز گرانس از گلوی مفتی ها نشسته است در این لحظه رشدی مطرود کنار میز غذا روبروی مفتی ها زمان جهان عجیبیست در موازی ها جهان زمان شگفتیست بین بازی ها 32...
-
بوسه / محسن جوادی آزاد
پنجشنبه 28 دی 1402 16:12
نه هوا بغض مرا می بارد نه زمین داغ مرا تاب آرد نه کسی راه دلم را بلد است نه دلم دل به کسی بسپارد هیچ کس حجم مرا هضم نکرد طعم من مزه ی تلخی دارد ناخنش را به نمک آغشته است هر کسی زخم مرا می خارد هیچکس جز تو نمی خواهم تا دست خود بر دل من بگذارد روح من دست ترا می بوسد بوسه ام دست تو می آزارد محسن جوادی آزاد
-
قُدمای معاصر / رضا بابایی
پنجشنبه 28 دی 1402 16:09
پس از ملاصدرا، هیچ اتفاق مهمی در فلسفۀ موسوم به اسلامی نیفتاده است؛ اگرچه آن نیز چندان مهم نبود. در چهار قرن گذشته، صدها رساله مهم فلسفی در غرب پدید آمده است که فهم و هضم بسیاری از آنها هنوز برای ما دشوار است. طب، اقتصاد، روانشناسی، علوم اجتماعی، فیزیک و... بماند، که مرثیهای جدا میطلبد. بیهوده گمان میکنیم که...
-
مرگ / محمد رضا راثی پور
پنجشنبه 28 دی 1402 16:08
من مرگ خویش را هر چند ناخوشایند در پارکهای کاهل پاییز دیده ام آنجا که پیرمرد عصا در دست بیزار از مداومت زنده بودنش انبوه رنج و حسرت خود را - انبوه فرصتی که به آسانی شد صرف عنفوان جوانی - بر چوب سرد نیمکت آوار می کند آنجا که خاطرات بجا مانده از چپاول نسیان را با پیرمردهای شبیه خود با چوب و سنگ و باد گزنده تکرار می کند...
-
روانشناسی ساواک/ مهدی تدینی
پنجشنبه 28 دی 1402 16:08
در این روزها که مستندی چندقسمتی دربارۀ ــ یا از زبان ــ پرویز ثابتی پخش شده است، بسیاری نظرم را دربارۀ این مستند پرسیدهاند. البته این برنامه بیش از آنکه «مستند» باشد، باید در زمرۀ «تاریخ شفاهی» جای گیرد. تا جایی که به برخوردِ ساواک با مخالفان حکومت مربوط است، نمیتوان حکم کلی داد، زیرا مخالفان را نمیتوان یکدست دید....
-
گلایه / سید مرتضی معراجی
پنجشنبه 28 دی 1402 15:59
نه مقصدی معلوم و نه منزلی در راه تمام عمر دویدم نشد رهی کوتاه به سادگی سلامم کسی نداد جواب به مهربانی چشمم کسی نکرد نگاه به هر که دادم دستی مرا نشد همپا به هر که راه نمودم مرا نشد همراه نشد دری بزنم کس سری کند بیرون نشد مرا دیواری نه سایه بان نه پناه هر آن که بودش دستی مرا به سر کوبید هر آن که دست کشیدم به سر ربود...
-
پروندهی مجلهی «آدینه» «گاه شازدهها از پرولتاریایی زحمتکش کمعقدهترند» / علی باباچاهی
جمعه 22 دی 1402 14:26
روزی بود و روزگاری، و حس و حالی که نپرس! در سالهای 60 بود، 60 خورشیدی خودمان. کرجنشین بودم و خانهنشین (از کار بیکارم کرده بودند) که در یک روز جمعهی سرما سخت سوزان استِ اخوانی، بستهای به دستم رسید پر و پیمان. باز کردم: چند شمارهای از هفتهنامهای با سیمایی خوش. «آدینه» را از همینجا شناختم و دلباختم من که پیش...
-
اندیشناک / محسن صلاحی
پنجشنبه 21 دی 1402 18:47
در من نشسته بود اندیشناک… گاهی از پشتِ گونههایم بالا میرفت وز حفرۀ سیاهِ دو چشمم خاموش دنیای بیکران را میپایید ۱۵ دی ۱۳۹۱
-
ایستگاه مترو / محمد جلیل مظفری
پنجشنبه 21 دی 1402 14:58
هر روز یک تبسم بی رنگ در ایستگاه مترو بی گاه وبی بهانه به لب هایم نقشی به انتظار حضورت می بند¬د و مرا دزدانه تا تجلی دیدار می برد... آن جا فواره های شعر می جوشد از درون و مرا با تمام ِ تو در ایستگاه بعدی/ نزدیک می کند. آیا/ میعاد شاعرانۀ ما این جا است؟ با من بگوکه شعر حضورت را در ازدحام کدام ایستگاه شهر باید سرود؟ می...
-
دروازه / محمد ابرغانی
پنجشنبه 21 دی 1402 14:34
دروازه ات منم واکن مرا که منتظر غارتم هنوز از لحظه تولد پیوند خورده ام به چپاول وا کرده ام بغل به تطاول غارتگرا به مقدم چشمم نزول کن از ماه آنجا که روی ماه ترا دیده بوده ام یا مثل گله ها ی کنار خود از شاخه توهم خود چیده بودم غارتگرا بیا تا روزگار تلخ تر از زهر بگذرد و دیو در نقاب فرشته هر پرده بردرد غارتگرا بیا که به...
-
بگذرد / لیلا پور حسین
یکشنبه 17 دی 1402 09:23
گفتی بمان زمانهی تبعیض بگذرد اما زمان گذشت و نگاهت عوض نشد این نیز بگذرد **... #لیلا_پورحسین ╭━═━⊰
-
کوه / مرجان مهران
یکشنبه 17 دی 1402 09:22
ایوب های صبر انبوهیم از سنگ محکمتر کوهیم. **... #مرجان_مهران ╭━═━⊰
-
تن به تن / نعیمه المولی
یکشنبه 17 دی 1402 09:22
وارد جنگ تن به تن شدهام از،صدای تبر نمیترسم من درختی تبر شکن شدهام . *** #نعیمه_المولی ╭━═━⊰
-
بوسیدن / مرتضی برخورداری
یکشنبه 17 دی 1402 09:21
تا چوب کبریت بوسیدن آموخت آتش شد و سوخت . ** #مرتضی_برخورداری ╭━═━⊰
-
دادِ کامل / پل الوار / احمد شاملو
سهشنبه 12 دی 1402 04:48
این است قانونِ گرمِ انسانها از رَز باده میسازند از زعال آتش و از بوسهها انسانها. این است قانونِ سختِ انسانها دستناخورده ماندن به رغم شوربختی و جنگ به رغم خطرهای مرگ. این است قانونِ دلپذیرِ انسانها آب را به نور بدل کردن رویا را به واقعیت و دشمنان را به برادران. قانونی کهنه و نو که طریقِ کمالش از ژرفای جانِ کودک...
-
وصف / زیبا درودگر
دوشنبه 11 دی 1402 17:21
یلدا رسیده پشت در خانههای شهر امسال میوه در حد یوسف گران شده دی گر گرفتهاست دلش دود میکند زخم غمی چروک چشیده جوان شده آجیل خط میخورد از سور خانهها جایش غمی عمیق سر سفرهها نشست بابا پر از خجالت بی انتها خزید لای سکوت و مثل دل مادرم شکست امشب چه قدر ثانیهها کند میدوند یلدای سالهای پسین این قدر نبود آجیل بود و...
-
تصور / امید نقوی
دوشنبه 11 دی 1402 10:38
تصور کن زمین از ننگ این نامردمان خالیست که میرقصیم و دیگر تخت ضحاک زمان خالیست تصور کن به پایان میرسد این دورِ باطلها که ایران کهن از بانگ فریاد و فغان خالیست تصور کن که با اهل جهان همواره در صلحیم که از کابوس «دژمن» ، شهر رویاهایمان خالیست تصور کن که روزی سفرهای بینان نخواهد بود دل و دوش پدر از بار این رنج...
-
غبار اضطراب / محمد رضا راثی پور
یکشنبه 10 دی 1402 16:22
گاهی خلوت و گوشه دنج هم برایت ملال آور می شود .همان کنج عافیتی که سالها برای فراهم کردنش خود را به آب و آتش می زنی و در نهایت در آن خلوت دلخواه که ملالی نیست ، در عین رهایی از مشغله خاطر نوعی احساس ناتوانی به تو دست می دهد.می بینی تویی که به تازیانه تصمیمی می توانستی گرد خمود را از گرده ی توسن واژه ها برافشانی ، در...
-
سه تابوتِ فریب / احمد شاملو
پنجشنبه 7 دی 1402 10:36
سی کرور قاریِ موهوم، در رواقِ ملال! تاریخِ تاریک از فراسوی فراموشی با دهانِ غبار استمدادِ معجزه میکند که باکرهئی در مراسم هفتاش عنینی هزار ساله به دنیا آورده است! با نگاهِ ای شگفت به چه مینگری؟ به چه مینگری از بامِ حیرت با نگاهِ رنجات؟ طومارِ بیانتهای مردگان را شماره مکن! کنار ضریحِ آستانهی قدسی دی تکبیرگویان...
-
کنایه / محمد علی شاکری یکتا
پنجشنبه 7 دی 1402 10:34
* مردی نشسته گوشه ی دیواری مردی که کوله پشتی خیسش را پر کرده از ترانه ی توفان ها متن کتیبه های کهن در دست اوراق جادُوانه ی نو در پیش بر پرده پرده مردمک چشمش سوزاست وسوزش است و فرو رفتن لب می زند کنایه زنان با خود خوشدل به یاد نم نم باران ها : دور است و دور شهر چراغ اندود گسترده بر فلات شکیبایی ابر است و ابر، روشن و...
-
دیدار / محمد جلیل مظفری
پنجشنبه 7 دی 1402 10:23
دیدنت شاید ناسروده غزلی است که به جادوی ِ هماوردی یک اوج حماسی، چون موج دل به دریا زده است داستانی است که از بستر بدویت ِانسان و زمین از اساطیر به امروز جهان آمده است وه چه پر طبل و طنین می¬خواند چشم مشتاق مرا گام به گام. بودنت اما آه... روح دلواپس آن صخرۀ زخمی است که تن سوده ِ ز آمد˚ شد موج سر کشیده است به اوج پیکر...
-
داغ ابدی / محمد جلیل مظفری
پنجشنبه 7 دی 1402 09:38
من سیب را از شاخه چیدم و دادم به دست تو آنگاه تو حوّا شدی و عشق داغ ابد به سینه آدم نشاند و من پا˚سوزجاودانۀ این خاکدان شدم . آنک...ولی شقاوت قابیل زخمی نشاند بر دل هابیل و من هنوز داغ گناه بر دل و تا موسم ابد تنها نه پای˚ بستۀ زنجیری زمین طغری نویسِ ِ مصطبه ی آسمان شدم. تهران 22/11/90 محمد جلیل مظفری...
-
بداهه / امیر دادویی
پنجشنبه 7 دی 1402 09:32
رد شدن از واحه های وزن گم شدن در کوچه های یوش آسمان را بادو دست سربی و غمگین بغل کردن راه را در سنگلاخ جاده های عاشقی هموار خواهد کرد تا میان دردها با مرکب واژه روی اندوه غزلها گام بر داریم من شبی پای پیاده تا قنوت شاپرکها راه طی کردم با دو کپسول خیال شمع ماه هم تب داشت ابرها گاهی خیال ماه را پاشویه میکردند رو به یک...
-
نو خسروانی / علی عباس نژاد
پنجشنبه 7 دی 1402 09:31
ما زنده ی دیر، مرده ی پیر از پیله شکافتن هراسان از "زنده به گور مرّگی" سیر... #علی_عباسنژاد
-
اتفاق / ﻣﺮﯾﺪ ﺍﻟﺒﺮﻏﻮﺛﯽ / ﻣﻮﺳﯽ ﺑﯿﺪﺝ
پنجشنبه 7 دی 1402 09:23
ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩﺧﺎﻧﻪ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯽﻧﻮﺷﺖ .. ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﺎﻣﻪ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ .. ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺟﻮﺍﻥ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻟﺒﺮﺵ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ .. ﮐﻮﺩﮐﯽ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ .. ﺗﺎﺟﺮﯼ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺟﻮﺵ ﻣﯽﺩﻫﺪ .. ﺟﻬﺎﻧﮕﺮﺩﯼ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﺑﺪﻫﯽﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻤﺎﺭﺩ .. ﻭ ﻣﺄﻣﻮﺭ ِ ﻣﺨﻔﯽ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ِ ﺍﻭ ﮔﺎﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ . . . .
-
کولی / آرتور رمبو /محمد رضا پارسا یار
پنجشنبه 7 دی 1402 09:14
شامگاهان کبود تابستان به کوره راه ها می روم. خوشه های گندم به پای من می خلند، علف های خرد را لگد می کنم، غرقه در خیال،طراوتشان را به زیر پا حس می کنم و گیسوانم را به دست باد می سپرم. سخن نخواهم گفت و هیچ اندیشه نخواهم کرد، لیک عشق بی پایان روح مرا مست می کند. در طبیعت به سان یک کولی، به راه دور خواهم رفت،به راه بس دور...
-
طرح / حسن اسدی
پنجشنبه 7 دی 1402 08:55
ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﮔﻞ ﭘﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﺍﯾﻨﮏ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻝ ﺩﺭ ﺑﺮﮔﺮﯾﺰ ﺧﺎﻃﺮﻩﻫﺎ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻪﺍﯼ! ﺑﻨﺸﯿﻦ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ! ﺍﯾﻦ ﺑﺮﮒﻫﺎﯼ ﺯﺭﺩ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﺪﯾﺪﻩﯼ ﻏﺰﻝ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﻧﺪ! ﺑﻨﺸﯿﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ! #حسناسدی #شبدیز https://telegram.me/hassanasadishabdiz
-
یادداشتی دربارهی "او را صدا بزن"/ مهدی عاطفراد
چهارشنبه 29 آذر 1402 08:20
یکی از سرودههای رازآگین نیما یوشیج، شعر "او را صدا بزن" است. از تاریخی که پای شعر ثبت شده چنین برمیآید که "او را صدا بزن" سرودهی دی ١٣٢٥ است- یک ماه پس از رویدادهای خونین آذربایجان و کشتار انبوهی از زادگان این سرزمین. رازآگینی شعر و ابهام آن از دو جهت است: یک- "او"یی که باید صدا زده...
-
یلداست/ مهدی عاطفراد
چهارشنبه 29 آذر 1402 08:17
بلداست. این سختجانترین شب دلتنگی این فصل سرد و ساکت تنهایی این بینوا ترانهی بیانتهای تاریکی یلدای دیرپاست. من در مسیر بستهی افسوس در تنگنای کوچهی بنبست خستگی افسرده از برودت دمسرد این دقایق دلگیر دلمرده از کدورت اندوهبار تنهایی در عمق بینهایت حسرت در این شب دراز پریشانی بسیار دور و مهجور از بامداد روشن...
-
ناکام / آریا کریمی
یکشنبه 26 آذر 1402 08:10
برکه از بیآبی چالهای ناکام است؛ ماه در هالهای از ابهام است. **... #آریا_کریمی ╭━═━⊰