سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

پوستان / محمد ابرغانی

دفعه پیش دوستان گفتم

این سری پوستان بباید گفت

پوستان از چه رو که این رندان

گرچه هنگام بزم دوست شدند

لیک چون وقت رنج شد آغاز

مغز را وانهاده پوست شدند


دوستی آه گوهری کمیاب

که فقط در رمان شود پیدا

سخت باور نکردنیست کنون

در رفاقت کسی شود شیدا


دوستان گرگ پوستین پوشند

بین این گوسفندها پنهان

هر زمان فرصتی بدست آرند

مایه وحشتند و دشمن جان!

معجزه / جلیل صفر بیگی

با معجزه ای کاش دلم جا بخورد         کمتر به خودش بپیچد و جا بخورد

در دستم اگر عصای موسی باشد       می گویمش این گرسنگی را بخورد

سه گانی / نعیمه المولی

ه༅✿#سه_گانی✿༅ه


زیر برف، می زند؛

قلب عاشق درخت

از بهارِ رفته، حرف می‌زند.


#نعیمه_المولی

 ┄┅─═◈═─┅┄


سه گانی / فاطمه پور رضایی

ه༅✿#سه_گانی✿༅ه


ما که خود می‌دانیم

ازچه خوردیم فریب،

بد نگوییم به سیب!


#فاطمه_پوررضایی_مهرابادی

 ┄┅─═◈═─┅┄


کوچه باغ / مهدی عاطف راد

کوچه‌باغی‌ست در آبادی رؤیاهایم
که پر از منظره‌هایی‌ست شگفت
کوچه‌باغی که به سرچشمه‌ی زیبایی می‌انجامد
و در آن رهگذر قلب پر از عاطفه‌ام
می‌رود سوت‌زنان، می‌کند احساس سبکروحی
و رهایی که پر از لذت وارستگی است
کوچه‌باغی که هوای خوش آن
می‌کند رهگذران را سرمست
و پر از عطر گل یاسمن است
کوچه‌باغی که درختانش شاعر هستند
و به هنگام غروب
می‌سرایند سرود
برگهایی که پر از پچ‌پچه‌اند
آن زمانی که گذر می‌کند از کوچه، نسیمی کولی
کوچه‌باغی که در آن صلح و صفا حکم‌رواست
و نسیم خنکش
خستگی از تن هر رهگذری می‌شوید
و به هر خسته‌دلی آرامش می‌بخشد.

من در این کوچه‌ی خوش‌منظره‌ی رؤیایی
با هوایی تازه
و نسیمی جان‌بخش
می‌روم سوت‌زنان
فارغ از دلهره‌ها
و تماشاگر خوش‌نقش‌ترین منظره‌ها.

من در آبادی رؤیاهایم سرمستم
و در این کوچه‌ی پرخاطره سرشار از آرامش خاطر هستم.