سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

نوشته های نیما

شاگردان و دوستان من

تمام افرادی را که من آموختم و بیشتر مصراعهای شعر آنها از من است ( به استثنای شاهرودی) استادان من شده اند تمام آنها خودشان خراب هستند و بودند. یا زنشان را به این طرف و آن طرف می برند و یا در عقب زن مردم هستند در منزل رهنما,شاملو مقاله ای را می خواند که راجع به من بنویسد و از " ارزش احساسات " من سطر هایی را برداشت کرده بود
و می خواند که بعدا مرا هجو کند و من گوش می دادم. ناهار را در منزل آن جوان ,فریدون رهنما , که به ضد من مقدمه صادر فرموده بود بسر بردم .
این جوان بعدا خیلی از من حمایت می کرد. اما من فراموش نمی کنم تمام افرادی را که به من نزدیک شدند برای خیانت بود . برای نفع خودشان بود . تمام افراد...تمام افراد دزد و وطن فروش و خائن و بی ایمان و ناجیب...
هر کس باید تنها بشود و تنها بمیرد


در خصوص من و صادق هدایت...

به مردم نمی گویم و لی باید گفت : چطور از من که زنده ام این طور پذیرایی می کنند و از او که مرده است به عکس احمقها حماقتشان را بجای قضاوتشان در حق آدمهایی که برای آنها زحمت کشیده اند بکار می برند امیدوارم نسل آینده خونبهای مرا از این ملت وحشی بگیرد

اگر...

اگر دولت از من حمایت می کرد من چندین قرن برای ایران عزیز افتخار فرهنگی ایجاد می کردم
اما دولت مامورش را به در خانه ی من می فرستد که تو اسلحه داری . من باید حواسم مشوش باشد که دولت پلیس ندارد .
اگر دولت پلیس قابل داشت مرا شناخته بود . من هیچ گونه فعالیت در هیچ حزبی نداشته ام . من منزه تر از این هستم که غلام فکرهایی باشم , یعنی فکر یک متفکر آزاد میخکوب نمی شود .
 این تهمتها دارد مرا می کشد . من دق می کنم.

*
در یکشنبه 15 فروردین 1333 من  یک شبانه روز زندانی شدم . سابقا هم در زمستان آمدند و همه خانه مرا زیر و رو کردند . پنجاه قبضه پنج تیر می خواستند و رفع شد

کار من
آذر 1338

در کشمکش فکرهای احمقانه این زن و این بچه ام که در این سرما , تعطیل دی را به یوش برویم
این مدت در طهران هیچ کار نتوانستم بکنم . عمرم دارد تلف می شود . تمام 24 ساعت صدای فحاشی- نقار -اختلاف - عدم صمیمیت - دروغ و ریا اطراف مرا از مادرم تا خواهرم گرفته است و همه بستگانم....


نظرات 1 + ارسال نظر
س.س.طارمی دوشنبه 15 آذر 1395 ساعت 19:51

این نوشته ها بسیار عصبی نادقیق و پر از بدبینی بیمارگونه اند. این نیما نمی تواند شاعر ری را ، ناقوس ، مرغ آمین و... باشد. این نیمای خسته ، بدبین، به ستوه آمده، و فردگرا با آن نیمای مبارزه جو و عدالت خواه و مردمی که در مرغ آمین و پادشاه فتح و دل فولاد و کارشب پا و... می شناسیمش شیاهتی ندارد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد