سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

پرورش امید/محمد رضا راثی پور

چندی پیش در فضای مجازی مقاله ای با مضمون قبر پرستی و مرده دوستی ایرانیان منتشر شده بود که نویسنده اش در اثبات ادعای خود وفور امامزاده ها و مقبره ها در ایران و شایع بودن زیارت قبور در ایران را مطرح کرده بود و شکایت داشت که چرا باید بیشتر مناسبتهای تقویمی به ایام وفات و در گذشت اختصاص یابد.

به این دیدگاه از چند لحاظ می توان نکته گرفت و نشان داد که گاهی خیلی از استنباطهای ما که بر اساس شنیده و دیده ها صورت می گیرد ممکن است بدلیل خطای انسانی نوعی سوگیری وجود داشته باشد.مثلا نمی توان به هنگام گذشتن ازکوچه ای به صرف دیدن چند نفر که سفید پوشیده اند حکم کرد که اهالی این کوچه همگی سفید پوشند. اما مهمترین ایراد این نظریه اینست که مگر نه اینکه مرگ و زندگی دو روی سکه موجودیت و کیان آدمی ست و چگونه می توان از مرگ غافل بود حال آنکه مهیب ترین و دهشتبارترین اتفاق در زندگی آدمیست.

همین که اسلاف ما خواسته اند به نحوی با این پدیده مرموز و نا شناخته نزدیک شوند  تا بلکه با آن انس بگیرندو ماهیت آن را کشف کنند  و بتوانند بار درد آن را کم کنند آیا نوعی از اهمیت بها دادن به زندگی نیست خود زیارت قبور نه بدلیل قبر پرستی بلکه زنده نگه داشتن یاد و خاطره عزیزان سفرکرده است.وقتی کا اصطلاحات وداع دار فانی و خلاصی از قید حیات را به کار می بریم در حقیقت دلیل بر مذمت زنده بودن و ترویج مرگ نیست بلکه نوعی آگاهی است از اینکه این فرصت محدود باید به بهترین نحو مصروف شود .

حاج فیروزی که با وجود اینکه از دیار مرگ می آید و صورتش چون مردگان تیره شده اما باعث سرایت لبخند و شادی می شود و نماد حیات پس از مرگ است آیا ناشی از بها دادن به زندگی در فرهنگ قدیم ایران نیست.

مبدا سال شمسی از بهار آغاز می شود که آغاز زندگی و زایندگی پس از مرگ و خمود زمستان است.بر خلاف فرهنگ لاتین که سالش در کوران سرمای نفس گیر تکوین می شود.پاس داشت نوروز این سنت دیرپا ریشه در دلبستگی اسلاف ما به فرصت گذرای زندگی دارد که با تمام ناملایمات و تلخکامی ها امید به روزگاری بهتر همچنان در دل پرورش می دهند.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد