برخیز و بیا به سوی مستی
ای دوست
اگردلی شکستی ...!
.
فانوس فقیر خانه ی من ، بی وقفه ترانه می سراید.
گیسوی تو ام گرفته در بر
کزباد سحر به پنجه ی تر
راهی به ستاره می گشاید .
.
من آبم و آب ،جاری ازچشم
کی می رسی ای نشانه ی من ؟
می خواهمت از همیشه ای یار
کز پچ پچه های کوچه ی تار...
یک شب
به سراغ من بیایی ...
.
من
پرده ی سرنگون عشقم
آئینه ای ودهان خیس ات ،
لبریز دعای عاشقان است
ای مست
برخیز و بیا به سوی مستی ...
.