سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

پریسکه های گداخته و سوزان /محمد حسین پژوهنده

می خواهید تند بخوانید،

می خواهید آرام و با تأمل،

من کند می نویسم.

***

بارجومه، ابزار کارامدی است،

چون سیگار و جام و برجام، 

که برای شاعران ما. 

***

خورشید که پشت سر  باشد،

سایه ها،

جلو هستند.

***

ما در پایین محله ها،

آمریکا را هرگز، هرگز،

با کلاه نخوانده ایم،

***

به آمریکا بگوئید:

سانتریفیوژهای ما را چند می خری؟

با سلاح هسته ای عوض می کنیم.

***

ما سانتریفیوژ میسازیم،

و در محله های فقیرنشین حراج می کنیم،

آنها هر روز نان خودر ا با سانتریفیوژ می خورند.

***

شهیدان هسته ای،

روی هستهء این ها،

کار می کردند،

UK، US، و USA

***

چرخ ها حرکت نمی کنند،

آن ها فقط می چرخند،

حرکت ایجاد می شود.

***

از مدت ها پیش،

دیوار مقابل سوراخ بود؛

شیشه را عوض کردند،

سوراخ گرفته شد.

***

خط، نقطه را به دلخواه دور زد،

دایره بر او سلام کرد.

***

خط مستقیم روی کره،

با دو منحنی 360 درجه،

یک دایره شد.

***

سنگ آسیاب،

همسو با  نقطهء محوری،

می چرخید. 

***

چرخ اتومبیل نمی چرخید،

با گریس آن را چرخاندند.

***

مسألهء شیر و قفس را من،

در توان قفس و قناری حل می کنم.

***

در مصاحبه نکیر و منکر، آن ها مات شدند؛ 

پس زیر ورقهء من نوشتند: «؟»

زیرا چیزی گفته بودم مثل این پریسکه ها. 

***

و دو رباعی بر همین سیاق

***

تربیت نااهل را چون خط راست،

روی گنبد یا که گردو هر چه هست،

فرض کردن مستقیم آن خطاست،

منحنی زیرا که دور گنبد است.

***

دور گردو خط کشیدم نقطه ای تا نقطه ای

گفت فرزندم شده یک دایره گفتم نه ای

فاصله از نقطه تا نقطه اگرچه کوته است

می نماید راست را دور زمان چون حلقه ای.


21/07/1394- مشهد. 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 22:44 http://mhpedu.blogsky.com

متشکرم از دوستانی که ناپسندانه نقد فرمودند.
پاسخ جناب راثی را که نمیدهم، اما جناب توکل...
بله، حق با شماست، ارتباط برقرارکردن با شعر هرشاعری همین طور است، بخصوص اگر شعر او عمیق و ذوبطون باشد، ازهمین رو بعضی فکر کرده اند طنز است یا کاریکلماتور.
نه، در واقع سپید محض محض اند اما بسی کوتاه .
معنای مراد هم تا آخرین گدازه بدست می آید، و اگر غیر این باشد سپید نیست.
بسیار از لطف شما ممنونم: م ح پژوهنده

عابرپیاده یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 22:29

احسنت، احسنت!
بسی نیرومند و کوبنده و پرمغزند گدازه های تان ای حکیم!
خهی، خهی آفرین بر تو!
هر پریسکه موشک عمادی است بر خانمان دشمن میهن، درود!

راثی پور شنبه 9 آبان 1394 ساعت 20:41

از مدت ها پیش،

دیوار مقابل سوراخ بود؛

شیشه را عوض کردند،

سوراخ گرفته شد.

سلام بر جناب پژوهنده.پریسکه های شما را خواندم که با توجه به تجربه و قدرت شاعری شما بنده را راضی نمی کند
البته رگهد هائی از طنز و کاریکلماتور در آن وجود داشت و یا مثلا پریسکه بالائی حکم داستانی مینی مالیستی داشت

نظر من اینست که اگر مضمون شعرهای ما تیتیر روزنامه هائی باشد که بیش از 24 ساعت دوام نمی آورند ما هم گرفتار روزمرگی می شویم

توکل شنبه 9 آبان 1394 ساعت 07:47

سلام جناب پژوهنده

راستیتش با شعرهایت زیاد ارتباط برقرار نکردم.
بعضی ها کاری کلماتور بود و بعضی ها اصلا جانیفتاده بود.

وقتی می خواهی در سه سطر حرفت را تمام کنی باید ضربه نهائی را در سطر آخر وارد کنی
در خیلی از نوشته ها این طور نیست مثلا

سنگ آسیاب،

همسو با نقطهء محوری،

می چرخید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد