سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

کشتی بی مسافر/محسن احمدوندی


 

کشتی بی مسافری بودم

وسط موج های تنهایی

تو مرا سمت خویش می خواندی

مثل فانوس های دریایی

 

چشم بر راه من نمان وببین

دل به دریای بی کران بستم

 جز خدا هیچ کس کنارم نیست

 کشتی بی مسافری هستم

 

و اینک شعر من:

 

گفته بودی که کشتی ای هستی

دل سپرده به هر چه دریاها

بی مسافر، اسیر چنته ی موج

رهسپاری به شهر رؤیاها

 

در تلاطم میان طوفان ها

جز خدا، هیچ کس کنارت نیست

ناخدایت خدایِ آبیِ عشق

ساحلی هم به انتظارت نیست

 

به خدا! ای الهه ی دریا

من هم اینجا غریب و تنهایم

خسته ام از مرارت ساحل

عاشق شور و حال دریایم

 

هرشب اینجا در این سواحل غم

شاعر شعرهای: ای کاشم

گفته بودی که کشتی ای هستی

خواستم تا «مسافرت»باشم


آذرماه 1388

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد