سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

زمزمه ها/محمد رضا شفیعی کدکنی/محمد رضا راثی پور

نتیجه تصویری برای کتاب زمزمه ها



زمزمه ها یکی از اولین مجموعه های شعر ، شفیعی کدکنی و محصول ایام جوانی این شاعر شهیر است.در این مجموعه 47 قطعه از اشعار در قالب غزل در 86 صفحه  منتشر شده که عمدتا زبانی قدمائی و نزدیک به اشعار مرحوم محمد قهرمان دارد.یادم می آید که اولین بار که  چاپ اول مجموعه غزل معاصر به اهتمام محمد عظیمی را می خواندم از مقایسه شباهت شعرهای محمد قهرمان با شفیعی کدکنی شگفت زده شده بودم.

قهرمان:


از شرم چنان سلسله بر پاست نگاهم

کز دیده برون آمد و بر جاست نگاهم 


شفیعی کدکنی:

ای سلسله شوق تو بر پای نگاهم

سرشار تمنای تو مینای نگاهم


قهرمان:

از تو ای راحت جان تا من بیدل دورم

گردبادم که ز آرامش منزل دورم


شفیعی:


تا ز دیدار تو ای آرزوی جان دورم

خار خشکم که ز باران بهاران دورم


در بعضی غزلها شفیعی سعی می کند زبان و فضای رومانتیک شعرهای رهی و گلچین معانی را تقلید کند که البته با توجه به اینکه هنوز ذهنش درگیر با زبان هندیست تجربه اش موفق از آب در نمی اید و حتی وزنهای خوش آهنگی که انتخاب می کند یاری اش نمی کند، چرا که طبع آزمایی در این عرصه علاوه بر تسلط به وزن و قافیه و مضمون پردازی نوعی صمیمیت و شوریدگی می خواهد که شفیعی دانشجوی ادبیات در آن مرحله هنوز واجد آن نیست و جان و جهانش هنوز آنچنان که باید از افسون عشق و شریدگی متاثر نشده است.فرق است میان تقلید از درد کشیدن با کسی که از درد به فغان آمده است:


مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم

با خیال چشم مستت از می و مستی گذشتم


حلقه غزلسرایان تهرانی که چهره شاخصشان مرحوم رهی معیری و ورزی و.... بود در کنار وسواس ادیبانه و محافظه کاری بهر حال نوعی رومانتیسم و عشق زمینی را در غزلهایشان بازتاب می دادند که در نوع خود تازگی هایی داشت و غزل ایشان را از غزلهای دست فرسوده انجمن های ادبی متمایز می کرد.این ویژگی در غزلهای آن زمان شفیعی کدکنی دیده نمی شود و شعرش شتابزده و عجولانه و کوششی است و در عین حال مشخص است که در زمان سرایش احساس و قریحه خلاقش درگیز نشده است و تنها  غزل زبان نگاه از این لحاظ استثناست.حتی ضعف تالیفهایی نیز در معدودی از غزلها دیده می شود:



گر شادی وصال تو  یک دم نمی رسد

شادم  که جز غمت به دلم ُ غم نمی رسد


در این بیت که مطلع غزل هم هست در مصراع دوم که باید حالت نتیجه مصراع دوم را داشته باشد معنای روشنی مستفاد نمی شود اگر شاعر گفته که باز از این شادم که بهرحال غمت می رسد -جز غمت به دلم غم نمی رسد

- این معنا را نمی رساند.



در غزل تو مرو با مطلع 


از کنار من افسرده تنها تو مرو

دیگران گر همه رفتند خدا را تو مرو


شاعر نیم نگاهی به این غزل سایه دارد


با من بی کس تنها شده ، یارا تو بمان 

 

  همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان



یکی از زیبا ترین غزلهای شفیعی شعر " یک مژه خفتن" است که البته با آواز استاد شجریان معروفیتش دو چندان شده است:


دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم

این درد نهان‌سوز، نهفتن نتوانم

 

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت

من مست چنانم که شنفتن نتوانم

 

شادم به خیال تو چو مهتاب، شبانگاه

گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم

 

چون پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار

گامی به سر کوی تو رفتن نتوانم

 

دور از تو، من سوخته در دامن شبها

چون شمع سحر، یک مژه خفتن نتوانم 

 

فریاد ز بی‌مهریت ای گل که در این باغ

چون غنچه پاییز، شکفتن نتوانم

 

ای چشم سخنگوی، تو بشنو ز نگاهم

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم


بیشتر غزلها ته مایه ای از مضمون سازی سبک هندی دارند و از هر غزل می توان تک بیتهایی زیبا استخراج کرد اما در کلیت چون بنا بر روی مضمون سازی و دخالت دادن تفکر پیش اندیشیده است کمتر تاثیری بر می انگیزد:

چون کاروان سایه رفتیم از این بیابان

زین رو در این گذر گاه نقشی ز پای ما نیست


یا


فیض وصال یار به تر دامنان رسد

این ماجرا ز شبنم و گل شد یقین مرا 


غزلهای شناخته شده و معروف شفیعی محصول سالهای بعد و زمانی است که از سلطه سبک هندی رها شده است .

البته در این غزلها بجز یکی دو مورد جنبه کوششی غالب تر است تا حسی و لذا برای شفیعی کدکنی چندان امتیازی محسوب نمی شود اما برای علاقه مندان شعر شفیعی کدکنی و انها که می خواهند تطور سبک این شاعر بزرگ را لحاظ کنند بسیار مناسب است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد