خوشا فسانه که از باغ چیده بودندت
خوشا بهار که از گل شنیده بودندت
خوشا بلوغ دهان انار در پاییز
که باد و ماه و شب از خنده چیده بودندت
خوشا امید شکفتن که فصل بخبندان
شکوفه های گل یخ دمیده بودندت
خوشا تبسم چشم و دهان زیبایی
که از تغزل سعدی خریده بودندت.
تو روزگار کجایی؟ که رنگهای بهار
به شکل آرزوی ما کشیده بودندت
شبی که آمده بودی به دیدنم تا صبح
تمام آینه ها خواب دیده بودندت
چه نکته ای که به گفتار در نمی آیی ؟
چه شعله ای که نی و می چریده بودندت؟
به واژه هام نمازی دراز خواهم خواند
که در شمایل شعر آفریده بودندت
سلام استاد