سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

مرکب سودا جهانیدن چه سود/محمد رضا راثی پور

نوشتن از ادبیات در این ایام که همه چیز رنگ و بوی سیاست به خود گرفته و تیتر خبرهای روز مربوط به تحرکات  جناحهای طالب قدرت است نوعی سخت جانی می طلبد اما از دید ما علاقه مندان ادبیات که در نگاه ارباب سیاست در بهترین وجه فرا تر از یک ابزار  تبلیغاتی نیستیم مسئله فرق می کند.در این بازار آشفته وعده و وعیدها چیزی که به ثمن بخس معامله می شود پاره ای از اعتماد و ایمان و حسن ظن به واژه های نجیب و عفیفیست که وجه المصالحه دهان های گزافه گو قرار میگیرد که هرچه در چنته پشت هم اندازی و تلون خود دارند بیرون بیاورند و بساطی فریبنده در این بازار مکاره بگسترند بلکه سکه های اعتماد نظارگان بخت برگشته ای که ما باشیم بربایند.

آنگاه است که حکایت تغابن تاریخی ما تکرار می شود و چه زیانمایگان مال باخته ایم ما که  جز ورشکستگی از این سودا نصیبمان نشد و باز امیدواریم این یکی فروشنده کمی منصف تر باشد و گنجشک را به نام قناری قالبمان نکند.

طرفه آنکه رغبتی به سر دادن شکایت هم نداریم که با این مخاطبان اندک حرفمان ناشنیده می ماند .

اگر دلیلی برای این همه سماجت و اصرار و اظهار وجود داریم همانا روشن نگه داشتن چراغ آگاهیست و به قول شفیعی کدکنی عزیز برحذر داشتن خفتگان شهر از حمله تاتارها.گیرم که خفتگان شهر حرف ما را نشنوند یا در صورت شنیدن جدی نگیرند ما تعهد و وظیفه مان را انجام داده ایم و حداقل شانه هایمان از بار مسئولیت سبکبار است.

وقتی انفعال و بی تفاوتی به نوعی تایید و حمایت این رویه نادرست است چرا به اعتراض سخنی نگوییم که شریک غفلت هم عصرانمان نشویم و سبک سری آنان به پای ما نوشته نشود.مشکل کار ما و اسباب کج گذاشتن خشت اول این بنای ناساز همین خود باوری اغراق آمیز ما بود که فکر می کردیم در این مهلت شتابناک برای خودمان چیزی هستیم و خرد جمعی جهان به گرد سم توسن چموش هوش ما نمی رسد.غافل از اینکه پله اول نردبان آگاهی اقرار به نا آگاهی خویش است.اگر از صد چاقویی که ساخته ایم  حتی یکی دسته ندارد و از صد چاهی که کنده ایم حتی یکی به آب نرسیده است دلیل بر آن است که یک جای کار می لنگد.در کجای جهان برای در دست گرفتن مهمترین رکن اجرایی دولت 1600 نفر که هیچ سابقه ای در کار دیوانی ندارند صرفا برای دیده شدن و ارضای حس خود شیفتگی خود داوطلب می شوند.این مایه خود باور بودن و خود را همه فن حریف دانستن مرز باریکی با بلاهت دارد.

بگذریم که متولیان فرهنگ در این فرصت مساعدی که ریش و قیچی در دستشان بود جز آب در هاون نکوفتند و ما ییم همچنان با هزار مشکل و نقص لاعلاج

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد