این
روزها، در عصر ارتباطات، زیاد میشنویم که فلان هنرمند دار فانی را وداع
گفته، و به شب نکشیده، تکذیبیه آن صادر میشود و اصل خبر زیر سؤال میرود.
هنرمند داریم که تا به حال، چند مرتبه دار فانی را وداع گفته است. پیش
آمده که کار به سوگواری و مرثیهسرایی هم کشیده و بعداً خبر رسیده که
حضرتشان، در کمال صحّت و سلامت بهسر میبرند.
از این رو، اگر
بگویند که 700 ـ 800 سال پیش هم، در نبود وسایل ارتباط جمعی امروزی، از
این موارد رخ میداده، نباید چندان تعجب کنیم. شاهد مثال، مرثیهای است
که روحی سمرقندی، شاعر قرن ششم، در سوگ استادش سوزنی سمرقندی گفته است
(خلاصة الاشعار، برگ 272)
ای هر مژه در دیده چو سوزن بی تو
هر موی سنانی شده در تن بی تو
من بی تو چگونهام که باری عالم
چون چشمه سوزن است بر من بی تو.
بعداً مشخص شد که خبر مرگ سوزنی، اصلی نداشته است. خود شاعر در رباعیی، به این موضوع اشاره کرده است (دیوان، 390):
روحی به خبر، مرثیهگوی من شد
بگریست بر آنکه جان من از تن شد
فرزند من، آنکه سور من، شیون اوست
از صحّت من، سور بر او شیون شد!
از
این رباعی بر میآید که رابطه میان سوزنی و فرزندانش چندان خوب نبوده و
فرزند سوزنی از خبر مرگ پدر، به جای سوگواری، شادمانی کرده بوده است! بعید
هم نیست که شایعه مرگ سوزنی، کار خود شاعر بوده تا عکس العمل اطرافیانش را
بسنجد! شاید در پی همین تجارب است که میگویند: خبر هرگز چون معاینه نیست
و به «شنیده میشود»ها و «میگویند»ها اعتماد نباید کرد.
●●
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4