کودکی بودم که کابوسم
شنبه همراه با تکلیف سنگین بود
تلخ بود و تلخ تر می کرد
جمعه ها را هرچه شیرین بود
گاهگاهی در خیالاتم
نقشه هایی داشتم مرموز
نقشه اعدام این شنبه
این که پر پر می کند اوقات تعطیلی
باز اما زنگ این ساعت
می نمود این رشته ام پنبه
من همان تلخ پر از ترسم
بی نصیب از رخوت جمعه
در هراس از رجعت شنبه