سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

نوروز جشنی فرادینی و فراقومیتی است/ جعفری‌قنواتی


محمدجعفر قنواتی، پژوهشگر فرهنگ عامه درباره انتقال جشن نوروز از طریق کتاب گفت: به نظر بنده اگر کتاب‌ها می‌توانستند نوروز را انتقال دهند جشن مهرگان و تیرگان نیز امروز باید در جامعه نمود پیدا می‌کرد اما درباره نوروز باید بگویم انتقال آن سینه به سینه بوده و در جامعه ایرانی هر نسل به نسل قبل نگاه کرده است و با توجه به آنچه از پیشینیان خود دیده‌اند این آیین را پاس داشته‌اند.
 
 نوروز یکی از جشن‌های کهن ایرانی است که آداب ویژه خود را دارد؛ آدابی که با گذشت قرن‌های متمادی تا به امروز نسل به نسل منتقل شده و نوروز را در ایران زمین زنده نگه داشته است. راز ماندگاری نوروز و نقش آن در هویت ایرانی یکی از آن پرسش‌هایی است که با مردم‌شناسان و پژوهشگران فرهنگ عامه مطرح شده که خواندن این نظرهای مردم‌شناسانه باعث روشنگری در علاقه به نوروز است؛ علاقه‌ای که برخلاف نظر برخی خرافه در آن راهی ندارد. محمد جعفری‌قنواتی، مولف کتاب «درآمدی بر فولکور ایران» به برخی پرسش‌های مطرح شده درباره ریشه نوروز و ماندگاری آن در میان ایرانیان پاسخ گفته است.
 
به نظر شما میزان تأثیرگذاری آثاری مانند «نوروزنامه» خیام، «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» بیرونی، «تاریخ بخارا»،‌ «تاریخ ثعالبی» و برخی دیگر آثار در انتقال و شرح سنت نوروز تا چه اندازه بوده است؟
 
به نظر بنده اگر کتاب‌ها می‌توانستند نوروز را انتقال دهند جشن مهرگان و تیرگان نیز امروز باید در جامعه نمود پیدا می‌کرد. اما درباره نوروز باید بگویم انتقال آن سینه به سینه بوده و در جامعه ایرانی هر نسل به نسل قبل نگاه کرده است و با توجه به آنچه از پیشینیان خود دیده‌اند این آیین را پاس داشتند. این مثال درباره نسل ما هم به خوبی صدق می‌کند. داشته‌ها و دانسته‌های ما در به جا آوردن اعمال نوروزی برگرفته از نسل پیشین است؛ یعنی ما به پدران خود نگاه می‌کردیم که چگونه نوروز را گرامی می‌داشتند و همان کردار را بعدها به جا آوردیم و این رفتارهای ما به مثابه اندوخته نوروزی به نسل بعد نیز منتقل خواهد شد. آری ما با تکیه به نقل سینه به سینه یا همان ادبیات شفاهی نوروز را در میان خود پاس داشته‌ایم.
 
بنابراین آثار مکتوب چندان نقشی در انتقال سنت‌ها و آئین‌ها در میان عامه مردم نداشته و بیشتر  مورد مراجعه پژوهشگران و محققان بوده است. از این رو اگر بگوییم «نوروزنامه» توانسته آن را میان مردم منتقل کند، سخن درستی نیست زیرا این آثار تنها ابزار محققان در پژوهش درباره نوروز بوده و از طرفی همه مردم به چنین آثاری دسترسی نداشتند تا بتوانند آنها را مطالعه و جزئیات آن را مطالعه کنند.
 
اما درباره تاثیرگذاری نوروز باید بگویم خوان نوروزی اگرچه مربوط به فرهنگ پیش از اسلام است اما امروزه قرآن کریم یکی از اجزای اصلی خوان نوروزی ایرانیان مسلمان است. همچنین می‌توان به خواندن دعای تحویل سال نو نیز اشاره کرد. منظور کردن این دو مورد در بین ایرانیان مسلمان عمومیت دارد. علاوه بر این دو مورد، برخی از صاحب‌نظران شیعه آداب دیگری نیز برای این جشن مانند دعای عید نوروز و نماز عید نوروز توصیه کرده‌اند، اشاره به این نکته نیز جالب است که شیعیان واقعه غدیرخم و اهل سنت افغانستان آغاز خلافت حضرت علی(ع) را مقارن نوروز می‌دانند و بر همین اساس است که مراسم برافراشتن میله گل سرخ در مزار شریف برگزار می‌شود.
 
نگاه شما به نوروز به عنوان یک پژوهشگر فرهنگ عامه چیست؟
 

نوروز از قدیم‌ترین جشن‌های زنده جهان و بزرگ‌ترین و قدیم‌ترین جشن زنده ایرانیان است. قدمت آن به گونه‌ای است که نتوانسته‌اند تاریخی برای پیدایش آن تعیین کنند. آفرینش جهان، نو شدن سال، پیروزی بر اهریمن و دیوان، برقراری عدالت و دادگری و مواردی از این قبیل که نویسندگان گذشته بیان کرده‌اند ارتباط نوروز را با اساطیر ایران نشان می‌دهد. برای نمونه در تاریخ بلعمی آمده است: «[جمشید] علما را گرد کرد و از ایشان پرسید چیست که این پادشاهی بر من باقی و پاینده دارد؟ گفتند داد کردن و در میان خلق نیکی. پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که روز مظالم من بنشینم، شما نزد من آیید تا هرچه در او داد باشد مرا بنمایید تا من آن کنم و نخستین روز که به مظالم بنشست روز هرمز بود از ماه فروردین، پس آن روز را نوروز نام کرد. تاکنون سنت گشت.»
 
بر اساس گزارش ثعالبی نیشابوری، جمشید پس از اختراعات و ابداعات فراوان و گسترش مدنیت و نیز برقراری دادگری، فرمان داد که ارابه‌ای از عاج و چوب ساج بسازند و بر آن سوار شد و اهریمنان آن را به دوش کشیدند و یک روزه به بابل رساندند. «این به روز اورمزد بود از فروردین ماه که نخستین روز بهار است و نخستین روز سال که زمانه جوان شود و زمین پس از آنکه فرومرده بود،‌ جان گیرد. مردم گفتند که این روزی نو عیدی سعید... است. این روز را عید بزرگ شمردند و نوروزش نام نهادند». ثعالبی سپس اضافه می‌کند مردم خداوند را برای آنکه کشورشان را نیرومند کرده است ستایش کردند و جمشید را نیز سپاس گفتند زیرا در سایه او گشاده روزی شده بودند و به آرامش و دارندگی رسیده بودند و «آنچه شایان جشن و شادی بود به جای آوردند و به خوردن و نوشیدن و نواختن پرداختند.»
 
به این ترتیب و به گفته استاد دکتر بدرالزمان قریب،‌ نوروز در میان ایرانیان «جشن تولد جامعه اسطوره‌ای» است. ایرانیان پیش از اسلام با آداب و مراسم متنوع خود این تصور اسطوره‌ای را تثبیت کردند. گزارش‌هایی که از برگزاری شکوهمندانه نوروز در روزگار ساسانیان برای ما باقی مانده است مؤید این موضوع است.
 
از سفره نوروزی به خوان نوروزی تعبیر کردید درباره آن با توجه به پژوهش‌هایی که انجام دادید، توضیح می‌دهید؟
 
سفره یا خوان نوروزی که امروزه به آن سفره هفت سین می‌گویند از رسم‌هایی است که قدمت زیادی دارد. در گذشته آنچه بر سفره نوروزی می‌گذاشتند تناسب مستقیمی با اقلیم هر منطقه داشت. امروزه البته در سراسر ایران سفره هفت سین می‌گذراند. یعنی هفت محصول کشاورزی مانند سیب، سبزه، سنجد، سیر،‌ سمنو، سرکه، سنبل و مانند اینها می‌گذارند. در کنار این فراورده‌ها قرار دادن یک جلد قرآن مجید،‌ مقداری نان، یک ظرف آب به همراه یک یا چند ماهی قرمز،‌ چند عدد تخم‌مرغ رنگ کرده، شمع روشن،‌ گلاب، چند عدد سکه و مقداری عسل نیز قرار می‌دهند. این اقلام متناسب با وضعیت اجتماعی خانواده‌ها و نیز اقلیم هر منطقه اندکی تفاوت دارند. هم‌میهنان زرتشتی به جای قرآن کتاب اوستا را می‌گذارند. این سفره تا پایان روز سیزده گسترده است. رسم است که همه اعضای خانواده در حالی که لباس نو پوشیده‌اند دور سفره می‌نشینند و منتظر تحویل سال می‌شوند. با اعلام تحویل سال کوچک‌ترها دست بزرگ‌ترها را می‌بوسند و سال نو را تبریک می‌گویند.
 
نوروز از وجه شادی‌آفرینی برخوردار است، آیا این جنبه باعث گرایش بیشتر نسل جوان به آن شده است؟
 
تنها شادی‌آفرینی نوروز باعث گرایش نسل جوان نیست بلکه مسائل دیگری نیز وجود دارد؛ برای مثال در شب چله چه چیز شادی‌بخشی نهفته است که در سال‌های اخیر می‌بینیم گرایش بیشتری به آن به‌وجود آمده است؟ واقعیت این است که نوروز قدیمی‌ترین جشن زنده جهان است که ظاهرا قدیمی‌ترین از آن وجود ندارد و تاریخی نمی‌تواند برای پیدایش آن تصور کرد و حتی پیش از زرتشت وجود داشته است و به عبارتی نوروز یک جشنی فرادینی است. بنابراین هیچ دینی نمی‌تواند نوروز را از آن خود بداند اما اغلب مذاهب خود را ظرف نوروز قرار می‌دهند؛ زرتشتی‌ها می‌گویند در نوروز زرتشت به پیامبری رسید. از آن طرف یهودی‌ها می‌گویند حضرت موسی در نوروز به دنیا آمده و سنی‌های افغانستان می‌گویند حضرت علی(ع) در نوروز به امامت رسیده است. جالب آنکه همه مذاهبی که به نوروز گرایش داشتند کتاب دینی خود را در این سنت جای دادند برای مثال زمانی که زرتشتی‌گری شکل گرفت و نوروز را پذیرفت، کتاب اوستا را در آداب نوروزی گذاشتند و از آن سو شیعیان قرآن را در دل سفره هفت‌سین نهادند و دعای تحویل سال برای آن ساختند. این تکاپو، نشانه فرادینی بودن نوروز و یکی از دلایل دوام و پابرجایی آن است.
 
اگر از زاویه دیگر به نوروز نگاه کنیم، درمی‌یابیم که این آئین‌ فراقومیتی است و در سراسر ایران و میان اقوام مختلف برگزارمی‌شود، اقوامی گاه فراتر از مرزهای سیاسی ایران کنونی رفته و به عبارتی شامل ایران فرهنگی می‌شود. کردها در عراق، ترک‌ها در ترکیه، تاجیکستان،‌ افغانستان و قرقیزستان و برخی دیگر نوروز را به جا می‌آورند و این یکی دیگر از عواملی است که باعث حفظ نوروز شده است. به عبارتی اگرچه نوروز ریشه در فرهنگ ایرانی دارد و ویژگی فراقومی و فرادینی باعث پابرجا ماندن و سخت‌جانی آن شده آن در مقایسه با مهرگان و سده شده است. با این تفاصیل باز هم می‌گویم هیچ زمانی نمی‌توان برای پیدایش نوروز قائل شد و ما پیدایش آن را به دوره اسطوره‌ایی کشاندیم.
 
همان‌طور که اشاره کردید نوروز در برخی کشورهای همسایه نیز سنتی دیرین است که پاس داشته می‌شود بنابراین می‌توانید به سنت نوروزخوانی در برخی از این کشورها اشاره کنید؟
 
در تاجیکستان و شهرهای تاجیک‌نشین ازبکستان مانند سمرقند و بخارا،‌ قشقه دریا و اندیجان نیز مراسم نوروزخوانی، البته با نام‌های دیگر، رایج است. در مناطق جنوبی تاجیکستان به آن «گل‌گردانی» در نواحی حصار و ولایت سرخان دریا «گل گروک» در ولایت قشقه دریا،‌ «مرغانه» در وادی زرافشان «بای کندگ»، «بای چیچک‌گویی» و «کَندَکی» می‌گویند. در ولایت بخارا که پایتخت فرهنگی تاجیکان آسیای میانه است این مراسم شباهت فراوانی به نوروزی‌خوانی‌های ایرانی دارد. این شباهت را حتی در شیوه برخورد خانواده‌ها با گروه‌های نوروزی‌خوان نیز می‌توان مشاهده کرد. برای خانواده‌ها «پذیرفتن و در خانه نشاندن و شنیدن ترانه بچه‌ها و به‌خصوص دسته‌های دارای آوازخوان‌های با مهارت خوش‌لحن و آواز، سبب مباهات و فخر محسوب می‌شود.» در میان کالات بخارا به این مراسم «بهار نو مبارک»، در بخارا به «بلبل‌خوانی» و در بعضی نواحی دیگر به آن «گل نوروزی» می‌گویند. در سراسر مناطق تاجیک‌نشین،‌ پیش از فرارسیدن نوروز گروهی از بچه‌ها به صحرا رفته مقداری گل جمع کرده و به آبادی می‌آورند آن را دسته کرده بر نوک چوبی می‌بندند و به در خانه‌ها می‌روند و با خواندن اشعاری آمدن نوروز را بشارت می‌دهند. سردار دسته گل گردانی را «سربیت‌خوان» می‌گویند. بیشتر شعرهایی که این گروه‌ها می‌خوانند در قالب چهارپاره هستند.
 
درباره یکی از آئین‌های پیشانوروز می‌توان به چهارشنبه سوری اشاره کرد. درباره این آئین و فلسفه برگزاری آن با ذکر مثال توضیح می‌دهید؟
 

ایرانیان آخرین غروب سه‌شنبه سال، یعنی شب چهارشنبه را با آداب متنوعی جشن می‌گیرند که مهم‌ترین و رایج‌ترین این آداب آتش‌افروزی و پریدن از روی آتش است. در بیشتر مناطق ایران مردم در غروب آخرین سه‌شنبه سال در حیاط خانه یا در کوچه و گذرگاه، بوته‌های خار یا بوته‌های مشابه‌ای را که از قبل فراهم کرده‌اند در سه یا پنج یا هفت نقطه، در امتداد هم، کوپه می‌کنند و آنها را آتش می‌زنند،‌ سپس بزرگ و کوچک از روی بوته‌ها می‌پرند و در حین پریدن با صدای بلند می‌خوانند:
زردی من از تو  سرخی تو از من
و منظورشان این است که درد و رنج و غم آنها نصیب آتش شود. گاهی اوقات نیز می‌گویند:
غم برو شادی بیا          محنت برو روزی بیا
این جملات موزون کم و بیش در همه نقاط ایران با تفاوت‌هایی رایج است. در برخی از روستاها و شهرها جملات‌ دیگری نیز گفته می‌شود. مثلا در روستاهای خراسان می‌گویند:
آلا بدر بلا بدر   دزد و حیز از دِها بدر

مردم گیلان چهارشنبه‌سوری را با آداب فراوان برگزار می‌کنند. اغلب آنها بر این باورند که آتش چهارشنبه‌سوری همه بلاها و بیماری‌ها و بدبختی‌ها را نابود می‌کند. هم از این‌رو همه افراد خانواده از روی آتش چهارشنبه‌سوری می‌پرند. در برخی مناطق هنگام پریدن از روی آتش می‌گویند: گول گول چهارشنبه/ فردا پِن‌شنبه/ به حق پن‌شنبه/ نکبت بشه/ دولت بایه
(چهارشنبه سرخ سرخ (شعله‌ور)، فردا پنج‌شنبه،‌ به حق پنج‌شنبه، نکبت برود، دولت بیاید) یا اینکه می‌گویند:
گول گول چارشنبه/ فردا بهارشنبه/ سربیا،‌ ثروت بیا/ مال بیا،‌ دولت بیا/ پسر بیا،‌ دختر بیا/ عروس بیا،‌ داماد بیا.
مردم گیلان برای خاکستر آتش چهارشنبه‌سوری ارزش بسیاری قائلند. این خاکستر را برای پیشگیری از آفات و تقویت خاک و افزونی محصول در مزارع خود می‌ریزند.

در برخی مناطق ایران مراسمی شبیه چهارشنبه‌سوری در آخرین شب چهارشنبه صفر برگزار می‌شود. مردم عرب خوزستان این مراسم را «فرحه‌الزهرا» می‌نامند و بر این باورند که حضرت زهرا(س) در این شب لباس سیاه خود را که در سوگ امام حسین(ع) و فرزندانش پوشیده است از تن درمی‌آورد و لباس دیگری می‌پوشد. آنها در این شب مشعلی را آتش می‌زنند و در اتاق‌ها می‌گردانند تا نحوست صفر سوخته شود. سپس مشعل را در آب روان خاموش می‌کنند. در حین این کار با صدای بلند می‌گویند «اطلع یا صفر» (ای صفر بیرون شو). در بندر ماهشهر نیز تا چند سال پیش مراسم چهارشنبه‌سوری در شب چهارشنبه آخر صفر برگزار می‌شد. مردم هنگام پریدن از روی آتش، می‌گفتند: صَفَرَک اَدَر مولید به تو/ قضا و بلا دیرم بشو (صفر بیرون شود مولید،‌ ماه ربیع‌الاول، وارد شود و قضا و بلا از من دور شود).
 
چه کتاب‌هایی درباره نوروز در سال‌های اخیر منتشر شده که توانسته نگاه و نظری نو درباره این سنت داشته باشد؟
 
در سال‌های اخیر کتاب‌های خوب بسیاری منتشر شده از جمله برخی کتاب‌ها که بنده در پژوهش‌هایم به آنها مکرر مراجعه می‌کنم عبارتند از: «نوروز در فارس» از ابوالقاسم فقیهی، «نوروز جمشید» تالیف دکتر جواد برومند، «آیین‌ها و جشن‌های کهن در ایران امروز» اثر دکتر روح‌الله امینی، «نوروز، جشن نوزایی آفرینش» اثر دکتر علی بلوکباشی، «نوروز و فلسفه هفت‌سین» از محمدعلی دادخواه و «مجموعه مقاله درباره نوروز» گردآوری علی دهباشی و مجموعه‌ای از پژوهشکده مردم‌شناسی با نام «مجموعه سخنرانی همایش نوروز».
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد