سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

آشوب / محمد رضا راثی پور


هرچه نگفتند

هرچه که زنجیریان ترس

در تهی ذهنشان خطور نکرده

از سر تو جیه ترس خویش نهفتند

من خواهم گفت!


گیرم این درّ بی بدیل ولی شوم

کور کند با تلالوش همگان را

من خواهم سفت

گیرم  این جرم غیر قابل بخشش

عقده ی ناگفته های چند هزاران سال

زیر و زبر می کند نظام زمین را

می اشوبد حریم عرش برین را

من خواهم گفت

خواهم آشفت!


مهر ۹۹

رودل / کوروش آقا مجیدی


دستم را 

بالا نمی برم،  ستاره نمی چینم .

از آسمان ِ خانه ی من ، تنها 

خوشه به خوشه نحسی و نکبت 

آویختهّ ست .

از آسمان ِ خانه ی من خون ، چکان چکان 

هر گوشه ریختهّ ست . 


دیوارهای خانه ی من درد می کند..

بالا گرفته است تبی سرکوب ،

از  بلع ِ ناصوابِ ِ چهل ساله ای دلش آشوب  

روی زبانش آی ، چه باری نشسته است !

هضمی که همچنان 

ناکام مانده است . 


می خواهد آه ، هر چه که خوردهّ ست ، را 

بالا بیاورد.

اما دریغ

قی هم نمی کند آسوده تر شود . 

انگار ،

باید بماند و 

فرسوده تر شود.

فرسوده تر شود . 


#کوروش_آقامجیدی

دایه های مهربان ترند.../ علی رضا طبایی


گرگ، پشت بام در کمین نشسته، شاد 

گوسفند های رام 

گوسفند های چشم و گوش بسته ی زبون!

هیچتان غمی مباد!


با دهان آهنین باز، گرگ های هار 

پشت بام ها کمین گرفته اند 

گوسفند های رام!

ما شبان گله ایم 

هیچتان غمی مباد 

ما بسیج کار کرده ایم 

نردبان و چنگک و فریب و آبپاش 

                 دستمایه ی سلاح ما برای تار و مار 



کدخدای دین مدار، پای کار و زنده است 

در ولایتی چنین و با بصیرتی چنان 

چشم و گوش او، تمام خاک را بسنده است 



مادرند...!

دایه های مهربان ترند 

نوبرند...!


                      علیرضا __طبایی

هرچه / محسن صلاحی راد

مسئله دمِ درِ قفس که نیست

تا گشایدم در و

                         بگویدم: «بپر!»

مسئله هواست،

                          ای پرنده‌جان ...

هرچه گول می‌خورم که:

                                   «من پرنده نیستم!»

تا نگاه می‌کنم

                       پرنده‌ام.

‌‌

مهر ۱۳۸۲

#محسن_صلاحی_راد 

‌‌

نقش فریدون توللی در ادبیات سیاسی و اجتماعی دوران محمد رضا شاهی / محمد رضا تبریزی شیرازی/ محمد رضا راثی پور


این کتاب توصیفی و تحقیقی که در سال 1376 و توسط انتشارات آذین در 3000 نسخه منتشر شده است گوشه ای از فعالیتهای این شاعر بزرگ را که البته نقشی بسزا در آشنایی نسل جوان با تجربیات شعر نو داشت بررسی می کند و دیدی نسبتا انتقادی دارد.

نویسنده که ظاهرا دبیر ادبیات است سعی کرده است در ترازوی اخلاق و تعهد اجتماعی تلاشهای شاعر را سبک سنگین کند و تمرکز ایشان بیشتر بر آثار جدی شاعر در دو مجموعه اول و کتاب التفاصیل است . در عین حال مولف نمی تواند انزجار و حسرت خود را از انتشار کتاب پویه و تقدیم این کتاب به اسد الله علم پنهان کند و اظهار می دارد: به اعتقاد من دوستداران توللی باید پویه را در آتش خشم و غضب بسوزانند و این لکه ننگ را از دامان فریدون توللی پاک کنند.

فصل اول کتاب به بررسی زندگی نامه توللی می پردازد و فصل دوم به نحوه اشنایی مولف با شعر .و از فصل سوم به بعد گوشه هایی از فعالیت قلمی شاعر همراه با نمونه های نظم و نثر شاعر بیان می شود .

مولف نثر سخته و زیبایی دارد:

مولف در روز خاکسپاری مادر بزرگش اولین بار با توللی آشنا می شود : فریدون توللی بدلیل خویشی نزدیکی که با آن بهشتی روان ( مادربزرگ مولف) و دوستی صمیمانه و دیرینه ای که با یکی از عموهایم داشت در مراسم تشییع و خاکسپاری او شرکت کرده بود .چون من بی تابی و بی قراری را از حد گذرانده بودم و او متوجه احساسات تند و سرکشم شده بود توسط پدرم به وی معرفی شدم و او مرا دلداری دادو با ادب و لطف و ظرافت خود به من فهماند که از مرگ گریزی نیست و دیر یا زود هرکسی راه دیار خاموشان را درپی خواهد گرفت.این نخستین برخورد من با شاعر و نویسنده بزرگ معاصر ایران بود.در آن زمان او مردی چهل ساله و قوی و چابک می نمود و در برخوردهای اجتماعی چنان از خود ادب و ظرافت به خرج می داد که کنندر همان آغاز آشنایی هر کس را به خود علاقمند می ساخت.

فصلهای دیگر به چند و چون آثار جدی و نثرهای انتقادی التفاصیل می پردازد.آخرین فصل که منحنی زندگی هنری شاعر نام گرفته حاوی پاره ای انتقاد به شاعر در زمینه انتشار کتاب پویه و تقدیم کتاب به اسدالله علم است.

و با توجه به دیدگاههای مولف اخلاق مدار برای خوانندگان خالی از فایده نیست