سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

اعتماد / سید علی میر افضلی

اعتمادی به واژه اصلاً نیست

واژه گاهی دچار تردید است

واژه گاهی کلید، گاهی قفل

واژه گاهی شدید، گاهی کـُـند

...

واژه، می‌آید و نمی‌دانی

که ازین واژه‌ها چه می‌خواهی.

من به احساس ناب محتاجم

با نگاهت بیا تکلم کن.

 


 

رگه ها 4 / محمد علی شاکری یکتا

ته مانده رنگ  سپیده

می پوشدم ردای سرخ میرغضب.

شمشیر می کشم

شکاف می دهم این سال های سربی را

آنگاه

 در مهربان ترین دقیقه ی بارانی

تسلیم می شوم

بر خاک می افتم

شاید دوباره ریشه بگیرم

در خاک مهرپرور این سرزمین پاک.

باران / هومن گلهو

آن سان که دشتِ تشنه 

                          زیرِ زخمه ی باران 

                                   پرشور می رقصد

در پرده می گویم:

     بارانِ من باش و

                            مرا زخمی نوازش کن.



بین شاید و یقین / سعید سلطانی طارمی


خواب نیستم

دارم از کرانه‌های ذهن خود عبور می‌کنم

شک چابکی مرا

سوی سایه روشنی ضعیف و دور می بَرَد

سایه روشنی که پشت آن

هیچ نیست جز یقین ساده‌ای که فکر می‌کند:

"می‌شود تخیل مرا مهار کرد و باب میل خویش شکل داد

می‌شود تو را به خانه راند و پرده را کشید

می‌شود کنار زنبق ایستاد و گفت:

                           "وای! لاله را ببین!"

می‌شود که زیر چشم ماهواره‌ها 

سیب خورد و در بهشت ماند

آه می‌شود...


2

خواب نیستم

دارم از کرانه‌های دور ذهن خود عبور می‌کنم

شک روشنی

بغض کرده پشت میز من

روی صفحه‌ای که از "شده‌است و می‌شود" پر‌است

یک علامت سوال گُنده می‌کشد.

باورم نمی‌شود

باورم نمی‌شود که همزمان 

"هرچه سخت و محکم است در جهان من  

دود می‌شوند"

و سپیدهای جاودانه‌ام

کم کَمَک کبود می‌شوند.


دور می‌شوم

دور می‌شوم از این هزارسالگی

و به سوی روشنایی دگرشونده می‌روم. 

چشم باز می‌کنم

ابر سبزه‌ای که بین شاید و یقین

وول می‌خورد

در کنار من برهنه خفته است.


خواب نیستم.

رسوایی / کوروش آقا مجیدی

ای شرم بر شما که 

جام وقاحتِ تان را  

لاجرعه 

بالا کشیده اید

و بعد ،

با پشت دست ، دست پلید و پلشتِ تان 

بی آبروییِ تان را - به زعم خود -

از روی و ریشِ چِندشتان پاک کرده اید . 

این رسوایی اگرچه 

چک چک کنان 

تا آخرِ سیاهه ی تاریخِ نابکار

از دامنِ تَرِتان 

خواهد ریخت . 

اینک کلاهِ تان را 

بالاتر

بگذارید !

آزادی - این پرنده ی بندی- 

مظلوم و بی دفاع

کنج قفس

جان داده است . 

#کوروش_آقامجیدی