سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

دیوار و پنجره /سعید سلطانی طارمی


دیوار،
مایوس وار پنجره را گفت:
«آن سالها بهار که می آمد
مرغان سپیده‌های مرا پر می‌کردند
از عاشقانه‌ها
و تو مدام می خندیدی
و آن زن جوان
با چشمهای سبز
از تو به کوه و دشت جوانی می‌زد

حالا
گویی هزاره‌ی  ظلمات
                     توفان
                     ‏جنک
از من گذشته است و بهاری نیامده
آواز  عاشقانه‌ی مرغان
در یاس سرد و یائسه‌ای مرده‌ست.»


البته پنجره گرفته و ساکت ماند
و بغض هاش
تنها و بیصدا به گریه نشستند
۲۵/۱۲/۴۰۱

نو رباعی / جلیل صفر بیگی



موهات
قشنگ از وسط باز شده
مانند کتاب قصه ای
بر پایم
#واران
#نورباعی
@js313

درین دیار هم‌قفسان‌اند…/ محسن صلاحی راد






کس دیدی از زغن به همه عمرِ خود زغن‌تر؟

در گوشه‌های جیغِ دو چشمش
هر صبح
یک مشت جنده ریخته
حتی سلام کردنش از بویِ جنده‌خانه عفن‌تر.




نیمی طنز و نیمی جدی / محمد رضا راثی پور


بگذرد این قصه ای که دایه ی نادان
خواند به گوش چموش ما که بخوابیم
دیو نمی میرد و فرشته نیاید
ما همه بازیچه فریب سرابیم!

از همه اسباب ساحری که چو افیون
روح و روان را  کشد به معرض تسخیر
قدر نفوذ کلام و جادوی الفاظ
هیچکدامش نداشت اینهمه تاثیر

آنکه بزک کرد دیو را چو فرشته
دیده خوش باور و توهم ما بود
چهره منجی به ماه ، نقش نبندد
باقی هر صحبت و حدیث ، خطا بود

تا گره کارمان منوط به منجی ست
هر متقلب به پشتمان بنشیند
سامری از موسی کلیم برد،دست
مستعد اوضاع را اگر که ببیند

کیست نهد آینه ، برابر مردم
تا که ببینند زشت کاری خود را
در گل و لایی به عمق حمق بلولند
تا که تکانی دهند گاری خود را
۲۲بهمن ۱۴۰۲