در دوران معاصر، فرمهای کوتاه جدیدی تحت تأثیر ادبیات دیگر ملل جهان و از راه ترجمه (بویژه ترجمة هایکوهای ژاپنی) تحت عنوان «طرح» و «طرحواره» وارد شعر فارسی شد و در کارهای محمد زهری و منصور اوجی به تدریج شکل بومی و ایرانی به خود گرفت. اکنون، شعر کوتاه یکی از شاخههای بالندة شعر امروز فارسی است. با این حال، همة اشعاری که امروزه تحت عنوان کلی «شعر کوتاه» شناخته میشود، از لحاظ فرم و ساخت و زبان و آهنگ دارای تفاوتهای ماهوی فراوان است. بر خلاف فرمهای کهن شعر کوتاه، اعم از رسمی و مردمی، که حدود و ثغور سطرها و لختها و هجاها و تکیهها و قافیهها و سجعها در آنها کاملاً روشن است، برای هیچکدام از شعرهای کوتاه دوران امروز، حد و مرزی نمیتوان رسم کرد. پارهای، وزن نیمایی دارند و پارهای فاقد وزن بیرونی هستند. بعضی، قافیه دارند و اغلب فاقد قافیه هستند. تعداد سطرها نیز در این شعرها، حد معینی ندارد و بین دو تا ده سطر در نوسان است. تکیه بعضی از این شعرها تنها بر ایماژ و تصویرسازی است. مبنای شاعرانگی در برخی دیگر، بازیهای زبانی و ایجاد تضاد و ارتباط میان صورتهای واژگانی است. و در تعدادی دیگر از شعرهای کوتاه ، از مضامین غافلگیرانه و نکتهپردازی شاعرانه برای اعجاب خواننده بهره گرفته شده است.
دیده میشود که شاعری گاهی از همة این تکنیکها در شعرهای کوتاه خود استفاده میکند و همین امر، تبیین و تعریف این نوع شعر را در شعر امروز با دشواری مواجه ساخته است. حتی در اشعار هایکو پردازان ایرانی که به سیاق این فرم ژاپنی شعر میگویند، حد و حصری که در اصل فرم «هایکو» وجود دارد و به روشنی و با دقت تمام و با ذکر همه جزییات و شگردها توسط محققان و متخصصان هایکو تبیین شده است، دیده نمیشود. فرم شعری هایکو در زبان ژاپنی مبتنی بر سه مصراع هفده هجایی است: سطر اول و سوم پنج هجا دارد و سطر دوم هفت هجا. حتی بسیاری معتقدند در ترجمة هایکو، باید این سطربندی را حفظ کرد، وگرنه محصول کار هایکو نخواهد بود. اما هایکوسرایان ایرانی تقریباً به هیچ وجه به این شیوة سطربندی اعتقاد و اعتنایی ندارند و آنچه را هایکو مینامند، در دو تا پنج سطر سامان میدهند.
نداشتن چهارچوب و قاعده در فرم اشعار کوتاه معاصر، باعث شده است که دامنة شمول این نوع شعرها چندان وسیع گردد که بعضاً کلمات قصار شاعرانه و کاریکلماتورها، و حتی در بسیاری موارد اشعار ناتمام قوامنیافتة بلاتکلیف نیز در این رده برای خود جایی دست و پا کنند. بخشی از این بلاتکلیفی، ناشی از بی رغبتی و عدم اهتمام سخنوران و شعرشناسان روزگار ما برای تدوین و تعریف و تبیین مبانی شعر کوتاه است. بی اعتنایی به سوابق این نوع شعرها در تاریخ ادب فارسی و عدم توجه و تلاش جدی برای تطبیق ظرافتها و ظرفیتهای شعرهای کوتاه کهن با مقتضیات روزگار ما، باعث سردر گمی شاعران و مخاطبان، هر دو، در خلق و مواجهه با این فرم پویا و تکاندهندة شعر امروز ما شده است.
هم مطلب شما را خواندم و هم کامنت جناب حسین را
فکر می کنم تا هایکو رنگ و لعاب ایرانی پیدا نکند نمی تواند جدی گرفته شود
درود بر جناب میرافضلی عزیز. در واقع با این نقد زیرکانه پشم چیزی به نام شعر کوتاه زده شد. ما نمی دانیم و نمی توانیم شعر هایکو رادر ملتی فرسخ ها مغایر با ملت خود از زاویه فرهنگ بفهمیم که بر اساس چه ملاکی نام شعر یافته است. در آنجا با عنایت به طبع و درونمایه های ذاتی فرهنگ شان آن شعر نامیده می شود اما هیهات العقیق که در فرهنگ عربی-ایرانی ما چنین چیزی جز نثر مسجع یا کلمه قصیر یا لغز یا اندرز و حکمت و یا متل و یا پند و امثال این ها باشد.
به نظر این بنده که خود صاحب انواع شعر در قالب کلاسیک و نو و حتی سپید و نیمایی بوده، و جز آنچه در روزنامه ها و مجلات منتشر شده دست کم چهار دفتر منتشر شده دارد، این سری کارهای فاقد ملاک معقول و متحدالمآل بین همه اهل ذوق و هنر وادب هر چند ارزشمند است و نباید بدیده تحقیر بدان نگریست اما باید مثل دانه های تسبیح به بند کشیده شوند و نظام یابند و از این گسیختگی و بی شکلی (سیالیت) و هرج و مرج رهایی یابند.
امید است کار سترگ شما برادران در شماره تیرماه در پی انجام چنین رسالتی باشد و الا کار لغو و عبثی خواهد بود (آن ها همان جایی که هستند چه اشکالی دارند) من از همین حالا شرط برادری را با این تذکر به جا می آورم امید است موجب ملال خاطر نگردد.