سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

علیرضا طبایی -پدر شعر شهرستان- /اکبر کسیر

اکبر اکسیر «علیرضا طبایی» را «پدر شعر شهرستان» نامید.

به گزارش ایسنا، اکسیر در یادداشتی که به مناسبت سالگرد تولد هفتادسالگی طبایی و مراسم نکوداشت این شاعر پیشکسوت نوشته عنوان کرده است: «من اکبر اکسیر از آستارا خدمت استاد عزیزم؛ علیرضا طبایی سلام عرض می‌کنم و هفتادمین سال تولدش را از طرف خود و دوستان آستارایی تبریک می‌گویم. آقای طبایی حق بزرگی بر گردن ما دارد. اگر اسمی در کردیم و هنوز دست به قلمیم، همه را از نظر لطف ایشان داریم و هیچ وقت فراموش نمی‌کنیم روزهای دوشنبه دهه پنجاه را؛ دوشنبه‌هایی که برای ما بسیار عزیز بودند و ما منتظر بودیم که مجله جوانان بیاید و ما در آن ستون‌های رنگی نام خود را ببینیم. دیدن این جمله که: «آقای اکبر اکسیر از آستارا، شعرتان رسید، منتظر آثار جدیدتان هستم» برایم بسیار ارزشمند بود. گاهی هم استاد با فرستادن نامه ما را شرمنده می‌کرد و به من می‌نوشت: «اکبر اکسیر؛ روح زمان را دریاب». همه اینها باعث شد که من تا سال 52 دیگر یکی از ساکنان رسمی این صفحه بودم و این شعرها برایم بسیار خاطره‌انگیز و گرامی بودند.

صفحات آقای طبایی در مجله جوانان، یک ضیافت ادبی برای شعر شهرستان بود. من اگر می‌گویم که آقای طبایی پدر شعر شهرستان است، این را به گزاف نگفتم. ایشان با سعه صدر کامل، در خدمت تمامی شهرستانی‌ها بود. نامه این عزیزان را که از نقاط دورافتاده کشور می‌رسید با دقت می‌خواند. اگر توصیه‌ای داشت، می‌فرمود و شعر ما به چاپ می‌رسید. یکی از ویژگی‌های ایشان، رعایت عدالت بود و به همه نوبت می‌داد، مخصوصا کسانی که خرده استعدادی و سر سورن ذوقی داشتند.

از لشکر دوشنبه‌های صفحه شعر مجله جوانان، عزیزانی از دنیا رفتند، عزیزانی شعر را کنار گذاشتند و عزیزانی هم پویا و سرزنده به شاعری ادامه می‌دهند و من خودم را هنوز هم یک شاعر نوجوان 25 ساله می‌دانم و هیچ وقت شاگردی خود را فراموش نمی‌کنم. ما هنوز شاگرد مکتب جناب طبایی هستیم و وقتی بعد از سال‌ها به یکدیگر می‌رسیم، تنها نقطه اشتراکمان که ما را به هم وصل می‌کند، خاطرات روزهای دوشنبه و صفحات شعر مجله جوانان است.

آقای طبایی بر خلاف سایر سردبیران و دبیرانی که برای شهرت، نصف صفحه را به خود اختصاص می‌دادند، خیلی کم از خودشان شعر چاپ می‌کردند و این دو صفحه را در اختیار شاعران شهرستان قرار داده بودند و اینها برای ما واقعا یک درس است. من می‌توانم به صراحت اذعان کنم که ایشان در صفحات تحت مدیریتشان، بیشتر به بچه‌ها پر و بال دادند. اگر شعر انقلاب را بررسی کنید، اکثر شاعران بزرگش وامدار جناب طبایی هستند. اگر به شعر آیینی می‌پردازیم و اگر شعر دفاع مقدس را ادامه می‌دهیم، باید همه را از تاثیر راهنمایی‌ها و ارشادات چنین شخصیتی بدانیم.

آقای طبایی با دو صفحه شعرش توانست برای مجله‌ای که صفحات دیگرش به هنرپیشه‌ها و خواننده‌ها اختصاص داشت، اعاده حیثیت کند. در حقیقت اعتباری که علیرضا طبایی برای مجله جوانان و موسسه اطلاعات کسب کرد، هیچگاه از یادها نخواهد رفت. این مرد توانست به شاعرانی از چهار گوشه ایران فرصت عرض اندام بدهد و آنها را برای آینده تربیت کند، شاعران بزرگی که همه در مرز هفتادسالگی هستند و به چهره‌های درخشان شعر امروز تبدیل شده‌اند.

اگر امروز به بزرگداشت و پاسداشت جناب طبایی برخاسته‌ایم، باید یادمان باشد که ایشان یک عمر زندگی شرافتمندانه ادبی را پشت سر گذاشته است و همه شاعرانی که الان سردمدار حلقه‌های ادبی تهران و شهرستان هستند، به نوعی وامدار این بزرگوار هستند. این شاعر بزرگ آنقدر انسان افتاده‌ای است که هرگز از این صفحات برای خودش کیسه ندوخت، هرگز پسرخاله‌بازی در نیاورد، هرگز به ناحق کسی را بزرگ نکرد و بعد از انقلاب هم هیچ تمنایی از کسی نداشت. او یک شیرازی پاکدل و به راستی حافظ‌وار و وامدار مرام و مکتب حافظ است. او می‌توانست برای خود و آینده فرزندانش شهرت و ثروت کسب کند ولی این کار را نکرد. به همین دلیل است که هر وقت نام این مرد به میان می آید، با احترام و با عظمت از آن یاد می‌شود و این بزرگترین سرمایه اوست. این برای آقای طبایی یک افتخار است که در هیاهوی سال‌های دهه 50، یک انسان مودب و فرهیخته باقی ماند تا برای ما شاعران یکی از بزرگترین الگوها باشد.

علیرضا طبایی را نمی‌توان به قلم آورد. نمی توان با چند نوشته توصیفش کرد چراکه برخاسته از شور و شعور شاگردان و دوستانش است؛ شاگردانی که برایش هرچه سنگ تمام بگذارند، باز هم کم است. این مرد بزرگ هیچگاه از کسی تقاضای تحسین و تقدیر نداشته و همان مرد موقر و متین دهه 50 باقی مانده است. نام طبایی برای ما نام مقدسی است. نامی است که با شعر و شعور همراه است و همواره خود را مدیون زحمات این مرد بزرگ می‌دانیم. انصاف نیست که نهادهای فرهنگی ما زحمات این انسان بزرگوار را از یاد ببرند و در این بازار مکاره شعر و شاعری و شهرت، و جلسات مشکوک مسکوک، ایشان در انزوا باشد!

آقای طبایی در آستانه هفتادسالگی به نوه‌های شعری خود افتخار می‌کند. من اگر فرزند ادبی جناب طبایی باشم، شاگردان من که شاعران قدر این سرزمین هستند، نوه‌های اویند و امیدواریم بمانند و نبیره‌ها و ندیده‌های شعری خود را ببینند.

یادمان باشد که انسان‌های بزرگ در سختی‌ها خودشان را نشان داده‌اند. طبایی عزیز به راستی مصداق واقعی این بیت حضرت حافظ است:

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافری است رنجیدن

او از ناملایمات زندگی نهراسید از جمله زمانی که همسر مهربان و باوفای خویش را از دست داد. جامعه ادبی ما باید به تکریم و تعظیم این بانوی بزرگوار برخیزد چراکه با از خودگذشتگی و قناعت، هیچگاه پشت آقای طبایی را خالی نکرد. ای کاش این همسر مهربان و مادر مقدس بود و در هفتادسالگی جناب آقای طبایی می‌دید که هنوز هستند انسان‌هایی که یاد آن شبان و روزان را زنده می‌کنند و این زحمات را پاس می‌دارند. به روح بزرگ این بانوی گرامی آفرین می‌گویم چراکه اگر فداکاری ها و صبوری ایشان نبود، شاید علیرضا طبایی نمی‌توانست در این مرحله پیروز باشد و فرزندانی که سرچشمه ادب و کمال هستند به جامعه تقدیم کند. همه اینها با حضور آن مرحومه خلدآشیان میسر شد. زنی که واقعا پشت همسرش ایستاد تا او به هدایت و ارشاد شاگردان و دانش‌آموزانش برسد.

امروز که روز بزرگداشت و تجلیل از استاد علیرضا طبایی است، وظیفه خود می‌دانم از طرف شعر شهرستان، از طرف شاعران شهرستان، صادقانه‌ترین آروزها را برای ایشان داشته باشم و امیدوارم که صدمین سال تولدش را با حضور نوه‌ها و نتیجه‌هایش به جشن بنشیند و این را بداند که هرچند نهادهای فرهنگی و سازمان‌های عریض و طویل ادبی کشور با این همه سرمایه به سراغ این بزرگوار نرفت، اما هستند شاگردانی که دست‌افشان و پاکوبان به مجلس بزرگداشت استاد خود می‌روند و در محفل عارفانه ایشان حضوری گرم دارند. ما اگر در شهرستان بندیم و نمی‌توانیم در خدمت استاد باشیم اما دل‌های شاعران شهرستانی در کنار ایشان است. همیشه گفته‌ایم که ما هرچه داریم همه از دولت ایشان داریم. من امیدوارم که همه عزیزان حاضر در مراسم بزرگداشت ایشان بتوانند از طرف ما نیز صورت ماه استاد را ببوسند و یادشان باشد که شعر انسانیت است و فروتنی و ادب، غیر از این هیچ ارزشی ندارد. علیرضا طبایی اول با شعر و بعد با اخلاق خوبش توانست جان و جانان را بگیرد و جهانی را به سیطره خود درآورد. این جهان، جهان محبت است و عشق و پاکی دل‌هایی که نثار مقدمش شده است.

علیرضا طبایی در آستانه هفتادسالگی خوش درخشیده و همچنان خوشنام و بزرگ است. این خوشنامی و بزرگی بر قامت رعنایش مبارک باشد. یادمان باشد برای اینکه ما هم یک روز علیرضا طبایی بشویم باید شیوه ایشان را که همان فروتنی، ادب و مهربانی است در پیش بگیریم. اگر طبایی امروز ابرمرد شعر شهرستان است و به نظاره ایستاده تا موفقیت شاگردانش را در چهارگوشه این مرز پرگهر رصد بکند، اینها اجر و مزدی است که خداوند به او ارزانی داشته است. دعای خیر عزیزان و محبت پاکدلان شعر شهرستان همواره بدرقه راهش باد.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد