سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

فکر کردم /سعید سلطانی طارمی

فکر کردم در باز است.
و تو در آینه موهایت را می بافی
دستهایت سرگرم‌اند
و دهانت گل مریم می خواند

فکر کردم در باز است
و تو با توری سی‌سالگی‌ات
پشت آن ناز گریزان و گران پنهانی
من فقط باید داخل می‌گشتم
بوی آهسته‌ی لبخندت لو می‌داد
که کجا منتظرم هستی.

فکر کردم در باز است.
آه، ای خاطر بی‌خاطره! یادت باشد
من و تو دیگر پیریم
و تمام درها بسته‌است.
                           19/3/93 وندار بن

نظرات 1 + ارسال نظر
راثی پور یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 11:16

سلام استاد
انتظار نداشتم این شعر اینقدر کوتاه باشد با توجه به سابقه ذهنیی که از طرز شاعری شما دارم

فکر کردم در بازست
می تواند جرقه تداعی های زیادی را روشن کند
یک حس نوستالژیک از دریغ ها و حسرتهایی که برای فرصتهای از دست رفته می کشیم
البته این نظر منست
شاید همین اندازه شعر از نظر دیگران بی نقص و بی اشکال باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد