در دهر، همیشه مرد دانا خوار است
صاحب هنر از زمانه در آزار است
باور نکنی، ببین که در روز مصاف
خون میخورَد آن تیغ که جوهردار است.
میرعینعلی جرباذقانی
سده یازدهم ق.
●
میرعینعلی از رباعیسرایان گمنام اواسط قرن یازدهم هجری است. احوال مختصری از او در تذکره نصرآبادی آمده است و مابقی منابع، همان مطالب را از روی دست هم رونویسی کردهاند: «از سادات حسینی جربادقان است. سید پاک طینت درویشی بوده. در ترتیب رباعی، خیام و سحابی را در رشک دارد». نصرآبادی هفت رباعی از او نقل کرده که یقیناً مورد رشک خیام و سحابی نیست! رباعیی که ما آوردهایم، در تذکره نصرآبادی نیست و مأخذ ما، جواهر الخیال محمد صالح رضوی است. رضوی به منبعی غیر از نصرآبادی دسترسی داشته و از آن منبع، 20 رباعی در مجموعه خود گنجانده است.
●
مضمون خون خوردن تیغ جوهردار و ربط دادن آن به رنج خوردن افراد با قابلیت و با اصل و نسب، در اشعار صائب تبریزی چند نوبت آمده است:
رنگین ز پیچ و تاب شود چهره سخن
از خون نصیب تیغ به مقدار جوهر است
..
پیچ و تاب نامرادیها به قدر دانش است
میخورد خون بیش هر تیغی که جوهردار شد
..
میخورد خون تیغ جوهردار در بند نیام
از سواد شهر رخت خود به صحرا میکشم.
همین معنی را در مطلع یکی از غزلهای منسوب به صامت بروجردی هم میبینیم:
مایه اصل و نسب در گردش دوران، زر است
متصل خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است.
●
به نظر میرسد همه این شاعران، مضمون شعر خود را وامدار ابن یمین فریومدی، قطعهسرای نامدار قرن هشتم ق هستند، آنجا که میگوید:
خون میخورد چو تیغ در این دوره هر که او
یک رو و یک زبان بوَد، از پاک گوهری
مانندِ شانه هر که دو روی است و صد زبان
بر فرقِ خویش جای دهندش به سروری.
●
منابع:
جواهر الخیال، دستنویس آستان قدس رضوی، ص 69؛ تذکره نصرآبادی، ج 1، ص 362؛ دیوان صائب تبریزی، ج 2، ص 924؛ ج 3، ص 1189؛ ج 5، ص 2598؛ کلیات ابن یمین، چاپ نفیسی، ص 122
●●
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4