سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

میوه تلخ‌‌ دانه هایی که خود بر زمین افشانده‌ایم !/علی سرهنگی


.

 

.

ای عطر ریخته !

عطر گریخته !

دل ، عطر دان ٍخالی و پر انتظار توست ،

غم یادگار توست

.

اشاره : 19بهمن سالروزدرگذشت "سیاوش کسرایی" بود و یادش بهانه ای برای سر زدن به شعرو عکس و خانواده ی او ... کسرایی 5اسفند در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد... و سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد...اوضمن آن که سالیان درازی در حزب توده فعال بود و در کنار شعر به مسایل سیاسی نیز می پرداخت.. به همین دلیل گروهی او را شاعری مردمی می‌نامیدندوعضوکانون نویسندگان بود...در سال ۱۳۵۸ هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خویی تصمیم به اخراج سیاوش کسرائی، به‌آذین، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل اعضاء توده‌ای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد.. وی سال‌های پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ کسرائی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی پس از عمل جراحی قلب و ابتلاء به ذات‌الریه در وین، پایتخت اتریش درگذشت و در «بخش نویسندگان وهنرمندان» گورستان مرکزی شهر وین به خاک سپرده شد...به مناسبت درگذشت سیاوش کَسرایی، گروهی از دوستان و هم‌فکرانش مراسم ختمی را در یکی از مساجد تهران برایش ترتیب دادند که این مراسم توسط هواداران موسوم به گروه انصاربه فرماندهی ذبیح‌الله بخشی‌زاده برهم زده شد.....سیاوش کسرایی، بر طبق وصیتش هوشنگ ابتهاج را متولی آثارش کرده است...عکسی نایاب و ناب ازاو و خانم مهری نوذری همسرش راباهم می بینیم ...سرهنگی

.

من آن ابرم که می آیم زدریا

روانم در به درصحرا به صحرا

نشان کشتزار تشنه ای کو

که بارانم که بارانم سرا پا

.

سیاوش کسرائی صاحب سه فرزند است که اکنون یکی از آن ها مانلی در روسیه زندگی می کند و مدتی در دانشگاه به تدریس اشتغال داشت و در حال حاضر مدیریت یک آکادمی ورزشی را در روسیه بر عهده دارد ... اشرف دختر دیگر سیاوش در حال حاضر ساکن مونترال کانادا است و به روانشناسی اشتغال دارد ...بی بی کسرایی دختر ارشد سیاوش کسرایی نیز این روزها در سن دیه گو زندگی می کند و تلاش دارد با مدیریت وب سایت و صفحه فیس بوک سیاوش کسرایی به نشر آثار وی کمک کند و با شوق فراوان پاسخ گوی دوستداران و علاقمندان او از سراسر دنیا است ... او هم چنین در چند سال اخیر تلاش زیادی برای اجرای صحنه ای منظومه :مهره سرخ" انجام داد و موفق به اجرای صحنه ای ان در آمریکا شد ...همسرش مهری سال های سال است که به طور مرتب به مزار سیاوش در وین سر می زند ...همسرش می گوید :سال های اول هر هفته یک بار و در این سال ها هر دو هفته یک بار مرتب به مزار سیاوش سر می زنم و با او صحبت می کنم و در مورد فرزندان سیاوش و حال و احوالشان با او سخن می گویم و گاه صحبت هایم با گله و شکایت همراه است و گاه با شوخی و خبر رساندن از احوال کسانی که سیاوش دوستشان داشت . در تمام این سرزدن ها به مزار سیاوش شاهد نوشته ها و یاداشت هایی از دوستداران سیاوش هستم که اغلب در میان یک پاکت پلاستیکی برای در امان ماندن از برف و باران گذاشته شده و دوستداران سیاوش در ان یادداشت ها و اشعاری برای او نوشته اند ...

.

از کوی وفا به سنگ دورم گردند

در خانه غم زنده به گورم کردند

بگشایم اگر سینه به پیش تو شبی

بینی که چه با دل صبورم کردند

.

شاهکار او منظومه آرش کمانگیر است... وی از شاگردان نیما بود که به او وفادار ماند...این شاعر در شعر خود هم ار خود سخن می گوید هم از اجتماع... در شعر هم او روح اجتماعی و حماسی جلوه گر است هم روح غنایی و تغزلی ...کسرائی در اولین مجموعه خود که در 1337 به نام اوا منتشر ساخت نوعی شعر فردی ارائه می کند که زبانی زیبا ولی نه چندان مستقل دارد...

در میان اشعار وی منظومه آرش کمانگیر که در سال 1338 منتشر ساخت از لحاظ اجتماعی و به سبک حماسه سرایی و شعر غزل برای درخت از لحاظ سبک و محتوا درخشش خاصی دارند...

.Ali Sarhangi:

در خون سیاوش که در سال 43 منتشر ساخته بود نوعی شعر اجتماعی را نمایان می سازد و مجموعه بعدی خود را در سبک غنایی به نام سنگ و شبنم در سال 45 منتشر می سازد دو مجموعه بعدی او به نام های با دماوند خاموش و خانگی آمیزه ای است از اشعار غنایی و اجتماعی این شاعر ...مهره سرخ، آخرین کتابی که کسرائی در دوران حیاتش به چاپ میرساند، از نظری صورت عکس آرش کمانگیر است... مانند آرش کمانگیر، مهره سرخ نمونه‌ای از شعر نوی حماسی است، ادامه معاصر آثار فردوسی (این بار به دنبال رستم و سهراب)، و اشاره‌ای سیاسی است. ولی در حالی که آرش کمانگیر از ایثار و رهایی میگو‌ید، موضوع مهره‌ سرخ اغفال است و اتلاف... بعد از کناره گیری از رهبری حزب توده، و مهاجرت از مسکو به وین، مهره سرخ ابراز تاسف و پشیمانی کسرائی از مسیر کمونیسم است. چنان چه کسرائی در مقدمه می نو‌یسد: "... سخن از خطاهای خطیر نیکخو‌اهانی است که شیفتگی را به جای شناخت در کار می گیرند و شتابزده و با دانشی اندک تا مرزهای تباهی می رانند. و اینک تاوان سنگینی که بایدشان پرداخت. از کی باید نالید؟! پراکندگی ، میوه آن تلخ‌‌ دانه هایی است که خود بر زمین افشانده‌ایم !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد