سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

توهم کرونایی / سعید سلطانی طارمی


مرد جوان عبوس و هراسان 

 داخل که می شود شتابزده

                                   می گوید:

"وقتی که من درون ژل و الکل

دست و دهان و پا و سرم را

                می شستم

حس می کنم خیال دبنگم

دزدانه رفته است و خودش را

توی دهان  یک زن زیبا 

                       پرتاب کرده ست

حس میکنم دهان زن زیبا

با آن ادا و نازکی کارکشته اش

خندان و خوش، خیال خرابم را

با بوسه ای که در تب آن ویروس

                          جزغاله می شده،

آلوده کرده است.

حالا سر تمامی دندانهام

تب کرده است و درد گرفته

و دارد از ته نفسم خس خسی دراز

سوی دریچه های گلویم می لولد

و فکر می کنم اگر کرونا باشد...


آخر چرا خیال من احمق...

حالا چکار کنم دکتر؟


دکتر بلند می شود و بی حال

در آینه به ماسک و نقابش

ورمی رود

 و تیک تند پلک چپش 

آرام می کند:

"این روزها خیال همه عین مال تو

ولگرد و بی خیال شده جانم!

و شهر 

با وحشتی کشیده به وسواس

احساس می کند ریه هایش

توی تبی پر از خفگی می سوزند. 


اما شما که مرد خرد هستی

و فکرت اسطقس درستی دارد 

راحت باش

جایی که رفته بوده خیالت

سرچشمه ی شفاست نه بیماری.


برگرد خانه با خیال خودت خوش باش.

و نسخه ی همیشگی قرص هات را

تکرارکن."


مرد جوان سپاسگزار از در

خارج که می شود دو باره می آید تو:

"وقتی که من درون ژل و وایتکس...



                                      31/2/99

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد