صدای گرم سیاوش /محمد جلیل مظفری
ز داغ لاله اگر پرسیاوُشان روئید
صدای گرم سیاوش به آسمان کوچید
خدا صدایش را در بهشت قاب گرفت
شبی که بغض فلک هم در آسمان تر°کید
زبانِ ناله چنان بسته بود مرغ سحر
کزو کسی به سر شاخه شکوهای نشنید
عزای رفتنش آوار شد به رویِ وطن
نی از فراغ مخالف زد و ز غم نالید
به غیر عشق وطن هیچ نغمهای نسرود
به جز برای وطن دل به سینهاش نتپید
به شوقِ سُکرِ شرابِ دو چلهاش بلبل
مدام از سرِ مستی به شاخه میرقصید
چه با سعادتی ای مهرگان که او با تو!
طلوع کرد و رخ از چهرۀ جهان پوشید
سوارِ بالِ ملائک به طوس بردندش
به میهمانیِ فردوس و حضرت امید
دیدی که یار رسم، دگر کرد
ما را خبر نکرد و سفر کرد؟
با وعده دادنی دل ما را
دیدی چگونه دست به سر کرد؟
آیا ندید گریه ی عاشق
یا دید و روی سوی دگر کرد؟
پاییز بود، بلبل ما هم
از آشیانه رفت و خطر کرد
آن مهربان نه اهل ستم بود
پس ناگزیر کرد اگر کرد
تنها نخواست عاشق خود را
تا رفت درد و داغ خبر کرد
دنبال او زمانه زمین را
آنقدر گریه کرد که تر کرد
ای شب نگاه کن که چگونه
از تو گذار مرغ سحر کرد؟
شد درد مشترک که بدانیم
شب را شکست و کار قمر کرد
لطفی نداشت بودن بی دوست
دیدار جوی جامه به بر کرد
شیدا و عارفانه ز دنیا
دامن کشید تند گذر کرد
هر کس به کار خویش بکوشد
او با صدای خویش هنر کرد
"تنها صدای ماست که مانَد"
آری صدا به مرگ ظفر کرد
18/7/99 کرج
جغرافیای حیرت / امیر دادویی
برگرد بیملاحظه اینسوی خوابها
افتاده آب، از نفَسِ آسیابها
طنّازی و طراوتِ این چشمه ماندهاست
در انحصارِ خشک و کبودِ سرابها
بیرونق است صورتِ خورشید زیرِ ابر
دریا خزیده زیرِ حواسِ حبابها
شب، میزبانِ قهقههای ناشناختهاست
سر بُردهاند زیر پَرِ خود عقابها
ترجیعبندِ نیمرخِ روزگارِ دور
در ازدحامِ سایۀ پشتِ نقابها
جغرافیای حیرتِ ویرانههای ماست
میعادگاهِ هرشبِ عالیجنابها
رد میشویم از شبِ کوتاهِ زندگی
... رقصندگانِ گمشده در پیچوتابها
ترجمان درد / محمد رضا راثی پور
ای ترجمان درد دل ما نوای تو
گلها شکفته اند ز سحر صدای تو
در کوچه های حافظه همواره باقی است
گلبانگ عاشقانه تو - جای پای تو -
هرگز نشد مطیع به ارباب اقتدار
طبع منیع از غم عالم رهای تو
آنجا که حبس بود نفسها ز بیم مرگ
پیچید بانگ روشن و بی ادعای تو
" بیداد " تو حکایت جور زمان ماست
ای توتیای اهل بصر خاک پای تو
شاید که خون بگرید ازین غم دو چشم دهر
عین خسارت است سکوت صدای تو
راثی نیافت واژه سزاوار وصف تو
اثبات ناتوانی ما شد رثای تو