سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

رخ گردانی 6 / محمد علی شاکری یکتا


شعری سرود

مُشکبوی نازک خیال 

کوتاه

مثل آه.


ناگفتنی / فدریکو گارسیا لورکا

چیزهایی هست که نمی توان به زبان آورد

چرا که واژه ای برای بیان آنها 

وجود ندارد

اگر هم وجود داشته باشد

کسی معنای آن را درک نمی کند

اگر من از تو 

نان و آب بخواهم

تو درخواست مرا درک می کنی

اما هرگز این دستهای تیره ای 

را که

قلب مرا در تنهایی 

گاه می سوزاند و گاه منجمد می کند

درک نخواهی کرد.


-



◾ گرته 

● @Garte_mag 

رخ گردانی ها / محمد علی شاکری یکتا



رخ گردانی1


نخستین برف

بر شانه هایت.

نخستین حرف

بر لبانت.

 زخم ِسومین ماه تابستان

               بر پیشانی مترسکی پیر.

 جرعه ی آخرین باران

               برای  منقار پرنده.



رخ گردانی2


دهان به دهان بازگفته ام

رؤیای آفتاب گمشده را

در شهری بی قرار غوغای کودکانه و

تفته از داغ آشوب ناهشیاری 

قدم به قدم گذشته ام

سبک باری سکوت و کوچه را.

در بستر مهتابگون شبانی تاریخی

شبروی ها کرده ام در خیابان ها و چارسوق بازارها

حالا که کار از کار گذشته است

از صبوری صنوبرها حکایتی دارم.

*

رخ گردانی3


شاید این شاخه های یخزده 

اندام پیچیده در شولایی مندرس باشند 

کنار دیوار شبستانی خاموش

که جز گرسنگان بهشت

هیچ گرسنه ای را در خود راه نمی دهد.

نخستین برف در چشمانت

هنگام ایستادن بر ایوانی بزرگ

هنگام رخ گردانی به دوردست جهان.

*

رخ گردانی4


هنوز از بوی دست هایت سرمست افتاده اند

گلدان های شکسته.

افق را نگاه نکن

با خورشید فرتوتش

ماه را نگاه نکن.

*

رخ گردانی5


کمی نزدیک من بایست!

نزدیک تر از خودت به آینه 

تا نشانت دهم 

یخبندان یعنی نخستین برف بر شانه هایت

نخستین حرف بر لبانت



رخ گردانی 6

*

شعری سرود

مُشکبوی نازک خیال 

کوتاه

مثل آه.



رخ گردانی7

*

خرداد که شد

قدم می زند در آینه

عریانی گلبرگ ها 

در سرانگشتانش .


رخ گردانی8

*

ترکش نگاه آهوانه

تیرماه گرما زده می گذرد

وسوسه ی نگاه در آب زلال.


رخ گردانی9

*

مرداد به سادگی بال زدن کبوتر

زیر سایه بان هوسبازی انگشتان. 

نگاه  می کند ،

هایکو

در رگ هایش روان می شود.


رخ گردانی10

*

شهریور

میوه ها را می چیند

دانه دانه می بوید

عطر انجیرها را.


رخ گردانی11

*

اول پاییز 

بادهای خزانی می گذرند

بر عریانی اندامی 

 که هنوز آینه ها را ویران نکرده است.


رخ گردانی12

*

رُخ شطرنج

مانده در شگفتی و انکار.

ویرانه های باروی خودرا

باورنمی کند. 

دستی بساط حادثه را برمی چیند.

مرزعبور

از نقطه ی شروع

تا انتهای مات جهان است.




رخ گردانی 14

*

خرمهره ای 

خُرناسه می کشد

فتح جهان را خواب می بیند

سوداگران

در جمعه بازار

زیر رواق کهنه

دعای فتح می خوانند.


رخ گردانی 15

*

سکوت

برگستره ی جهانی سیاه

 با آرزوهای سفید

سفید مثل نخستین برف

 بر گیسو افشانیِ درخت 

کولاک زمستان های این سرزمین یخ می زندم.


رخ گردانی 16

*

آمبولانس ها

رژه می روند

در شمایل نفربرهای نظامی

بیمارستان 

پادگان را فتح می کند

و فرمانده ی کل 

هنوز خواب می بیند.


رخ گردانی 17

*

گورستان ها

نماد توسعه ی پایدارند

پرچم ها حرف می زنند

مردگان گوش می سپارند

به لوایح دوازده گانه ای که 

در مجلس ختم اعدامیان تصویب شده است.




**https://t.me/mayektashakeri

آفتاب / محسن صلاحی راد


چگونه گویمت مباش؟

تو آفتابی

تمامِ خانه‌ها

     به پیشگاهِ تو دراز می‌کشند

که از دریچه‌های چاک‌دارشان

دمی بتابی...


چگونه گویمت مباش؟




t.me/mohsensalahirad

نوخسروانی / هومن گلهو



ها...! غریوِ های‌های لشکر تیمور !

باز چنگ تنگ‌چشمان و 

سیب‌های سرخ نیشابور.


#هومن_گلهو


@h_golhoo