سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

درس زندگی/ مهدی عاطف‌راد


پیرمرد زنده‌دل عصازنان

می‌گذشت از کنار من

چون مرا که بودم آن زمان ملول و غرق غم

روی نیمکت نشسته دید

در مسیر خلوتی کنار پارک

آهی از ته دلش کشید

و کنار من نشست و گفت:

"با اجازه، ده دقیقه‌ای، برای رفع خستگی، کنارتان

این طرف که خالی است

می‌نشینم و دمی نفس

تازه می‌کنم."

بعد هم نشست و چون که یک دقیقه‌ای گذشت در سکوت

رو به من نمود و گفت:

"زندگی چه درسهای قیمتی داهیانه‌ای به من

یاد داده است."

با تعجبی عیان نگاه کردمش و گفتمش:

"درسهای قیمتی داهیانه‌ای!؟ چه درسهای قیمتی داهیانه‌ای؟"

گفت با صدای گرم و دل‌نواز خود:

"درس اول و مهمتر از تمام درسهای دیگرش

 این‌که هم غم جهان موقتی‌ست

هم خوشی آن

در جهان نه رنج هست دائمی، نه شادی‌اش همیشگی‌ست

پس نگیرشان تو هیچ‌وقت

جدی و نه هیچ‌گاه

بیش از آن‌چه درخور است

شاد باش از خوشی روزگار

نه غمین از اتفاقهای ناگوار."

بعد پا شد و به آن عصای زرد رنگ کهنه و قدیمی‌اش

تکیه داد

و به رسم دوستی

داد سر تکان و گفت: "خیر پیش، مرد اخم کرده‌ی غمین!"

و عصازنان به راه خود ادامه داد و رفت

آن چشیده سرد و گرم روزگار خوش‌سخن

آن کلام دل‌نشین او متین

پیرمرد زنده‌دل که داده بود درس زندگی به من.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد