سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

شعر شب / بیژن الهی



به تصویر درختی

که در حوض

زیر یخ زندانی ست،

چه بگویم؟

من تنها سقف مطمئنم را

پنداشته بودم خورشید است


که چتر سرگیج هام را

 همچنان که فرو نشستن فواره ها

از ارتفاع گیج پیشانی ام می کاهد

در حریق باز می کند؛

اما بر خورشید هم

برف نشست.

چه بگویم به آوای دور شدن کشتی ها

که کالاشان جز آب نیست

آبی که می خواست باران باشد

و بادبانهاشان را

خدای تمام خداحافظی ها

با کبوتران از شانه ی خود رم داده...


#بیژن_الهی


@naghdehall

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد